محمد (ص) پیام آور قرآن

!محفلی مجازی برای مباحثه ای حقیقی
مشخصات بلاگ
محمد (ص) پیام آور قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد
به نام خدای محمد،روشنی بخش دل ها، دل هایمان را گرفته ایم و با قدم هایمان وارد گردان محمد رسول الله (ص) شده ایم تا دلمان را با تابش نور حقیقت از کلام وحی تنظیم کنیم. گردان محمد رسول الله (ص) نام یکی از گردان های مدرسه قرآن و عترت دانشگاه تهران است. در این مدرسه افراد در گروه هایی با عنوان گردان به یادگیری راه های تدبر برای انس هر چه بیشتر با قرآن می پردازند تا به برکت نگاه های رسول مهربانی دل، فکر، اندیشه و عمل هایشان رنگ قرآن بگیرد، انشاالله.
در همین راستا ما، گردان محمد رسول الله، بر آن شدیم تا وبلاگی ایجاد کنیم که در آن نوای نفس نفس زدن های آدم هایی که دلشان می خواهد نگاهشان را به قرآن در یک جمع از جنس گردان وسعت ببخشند، به گوش رسد.اینجا اتاق جلسات آمادگی و تمرین گردان برای عملیات است. بحث هایی که در ابتدا مطرح می شود برای تکمیل و نزدیکی به حقیقت نیازمند همکاری همه هم گردانی های عزیز است و از آن جایی که ما تمام مردم جهان را عضوی از گردان محمد رسول الله می دانیم، از شما و تمام هم گردانی های عزیز خواستاریم تا در این بحث ها مشارکت جدی داشته باشند و لطفا در صورتی که نکته ای درزمینه ی تکمیل بحث به نطرتان میرسد حتما ارائه دهید.
یا علی

توجه کنید:
این خانه بنا دارد هر هفته مطالبش را تازه کند. لطفا تمام مطالب در صفحه اول را مطالعه نمایید.

۹ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۷ ب.ظ

آخرین واژه با محوریت " حریم و حرم"

بسم الله الرحمن الرحیم 

و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

 

بنای این عالم است که خودش و هر چه در آن است زمانی پایان یابد مگر آن که وجه رب متصل شود. در این هفته دوره جمعی واژگان قرآن ما با موضوع "حریم و حرم" نیز با واژه "ضریح" پایان می پذیرد. انشاالله که که به عنایت امیرالمومنین(ع) از ما قبول باشد و تمام دوستداران قرآن در ثواب آن شریک شوند

 

۳ نظر ۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۹:۴۷
گردان محمد رسول الله
شنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۴۲ ب.ظ

به بهانه آغاز کتاب "قرآن به قرآن"

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد

 

در جلسه ابتدایی دوره جدید* "قرآن به قرآن" آقای رجبعلی به مرور چهار کتاب قبلی آموزش تدبر در قرآن پرداخته شد تا آماده شویم برای ورود به کتاب پنجم یعنی کتاب "قرآن به قرآن". آنچه در ادامه می آید یادی است از سوره ها و پیام هر کتاب.

 

کتاب مقدمات تدبر در قرآن

نام سوره

پیام سوره

غرض کتاب

فلق

از حسادت پاک شویم.

رسیدن به طهارت. آزمون این کتاب اقرار به تحقق آن است. اگر بنا بود تنها یک کتاب بخونیم همین برای ما کافی بود که طهارت برای تمام عمر انسان کافی است.

ناس

از وسوسه دور شویم.

نصر

 

ماعون

به نماز اهمیت دهیم.

همزه

دیگری رو خرد نکنیم.

ضحی

تو می تونی حدیث کنی.

انشراح

رغبت یابی به تمام آنچه می دانی باید انجام دهی با تمام سختی اش.

عبس

سعی و خشیت

نام سوره

پیام سوره

 

کتاب روش های تفکر در قرآن

نام سوره

پیام سوره

شرحی بر کتاب

علق

قرائت: خواندنی که شدن است.

به شما ابزارهایی رو معرفی می کند که خودتان را بمواجهانید! شما چطور می تونید به حقیقت دست یابید؟ با این که یاد بگیری خوب ببینی، خوب بشنوی و ... .

قلم

آشنایی با قالب های ادبی (بلدی یه طور مثل بزنی که توش نهی باشد؟ و ...) بلدی خوب حرف بزنی؟

مدثر

پس زمینه: بلدی وقتی یه تصویر رو می بینی، دور و اطرافش رو بفهمی؟

کافرون

برائت: بلدی یه طور حرف بزنی که خودت خودت رو نقض نکرده باشی؟

فیل و قریش

گزاره نویسی: بعضی سوار فیل می شوند و بعضی سوار بر فعل خدا. مدام که گزاره بنویسی با خودت می گی " این من بودم که این گزاره ها رو نوشت؟!"

ساحت هستی شناسی رو به انسان نشان می دهد و بعد آن رو به جامعه می رساند.

ملک و بلد

نمودار (بعد ها اسمش شد احکام و تفصیل، محکم و متشابه و غرض سوره) ساختمان سوره رو معرفی می کند.

بلد

یک چیزی که ساختمان تو را خراب کند : مبادا فکر کنی کاری کردی. به عقبه توجه کن.

ملک

با کشیدن نقشه هستی شناسی می کرد. آسمان و شیطان و نبود تفاوت در بالای سر ما را وصف می کرد و بعد در پایین نذیر رو.

 

کتاب تدبر در کلمه

نام سوره

پیام سوره

پیام کتاب

حمد

صحبت از معنا می کند؛ از روح . همان که اگر باشد یه چیزی هست وگرنه چیزی نیست. واژه های از طریق معنا به هم متصل می شوند.

برای تعقل نیازمند معیار هستیم و تعریف و بعد آدما به سطحی از طهارت می رسند که به چیزهای خوبی که می دانند عمل می کنند. این ها می شود کتاب کلمه. این کتاب، کتاب ساختن تعریف و مسیر است. این که بفهمی چه کاری باید انجام دهی و آن را انجام دهی.

توحید

مصداق و اهمیت یافتن مصداق

عصر

مفهوم یعنی ما فُهِم. یه سری اتفاقات بیرون می افته و بعد ارتباط آن را به قرآن می فهمیم و بعد این که چطور حرف رو از قرآن ببریم به جامعه.

کوثر، تکاثر و مجادله

با سوره کوثر تعریف واژه رو یاد گرفتیم و انواع تعریف ها رو. بعد حالا این تعاریف پاک چطوری با یه اشتقاق به تکاثر تبدیل می شوند. حالا در زندگی روزمره چطوری بهشت و جهنم رو ببینیم و چطور جهنم رو بهشت کنیم ( چطور تکاثر رو کوثر کنیم.).

مطففین

معرفی کردن را یاد می دهد. درس مصداق را عملیاتی می کند.

طارق

اشتراک معنا : نجم ثاقب تو آسمان رو وصل می کند به طارق روی زمین؛ یک حقیقت در جاهای مختلف ، اسامی مختلف دارد.

 

بروج

قفسه های کتابخانه رو نشان می دهد. یکی رهبر تو جامعه است، به این جایگاه تو خانواده می گن پدر و در مدرسه مدیر.

نبا

محکم و متشابه: می گه مو، اگه نگه کدوم مو، یگی می گه ابرو، یکی می گه موژه و ... . می گه کتاب؛ کتاب می تونه ام الکتاب باشه یا نامه اعمال و یا... . باید بستر رو بشناسی تا لایه محکم و لایه متشابه رو تشخیص بدی. نبا عظیم است که به لایه های دیگر زندگی ات معنا می دهد.

 

کتاب تدبر سوره ای

نام سوره

پیام سوره

پیام کتاب

واقعه

انسان متوجه جایگاه حق می شود. با دسته بندی و کلی کردن موضوعات به مهم ترین موضوع می رسی.

در این کتاب یاد می گیریم که اگر یک سوره بهمون بدن باهاش چه کارهایی می تونیم انجام بدیم که از اینها جزوه تهلیل در می آید.

حاقه

جریان شناسی می کند و از جریان حق می گوید.یادته با موسی بودی یا می دونی در جنایات چه کسانی شریکی؟

معارج

شرح طبیعت انسان است. حکایت پخته و نپخته؛ رسیده و نرسیده.

مزمل

آن حقیقتی که تو را دغدغه مند و داغت می کند تا بروزاتی داشته باشی.

مرسلات

حرف از رفت و آمدها به عالم می کند. این که یاد بگیری عرف سازی با رفت و آمد انجام می شه و بعد مردم تقسیم بندی می شوند. تو کی می فهمی از این رفت و آمد زیاد چی در میاد که حاصلش می شود نذر و عذر.

ق

سوره مجد و عظمت است. من از بلندی تو ای نخل حقارت خودم رو درک نمی کنم، من بلندی تو را درک می کنم. بعضی سوره باعث می شن آدم شکوفه بده و بعضی میوه بدن؛ موضوع درس حقایق تفصیل یافته است.

فصلت

احکام و تفصیل. یک حقیقت داریم که در بسترهای مختلف جاری می شود.

یس

انواع تفصیل. سوره یس مثل ضربان قلب انواع باز و بسته شدن ها رو می گه.

قمر

چند آیه در این درس ذکر می شه که پدر جد همه احکام ها هستند.

الرحمن

محکم ترین احکام ها

 

کتاب "قرآن به قرآن" نیازمند چنین مقدمه ای بود تا بفهمیم که چطور از یک سوره به سوره ای دیگر برویم. قرآن می خونیم که انس بگیریم و طهارت بیابیم و چند روش هم برای قرآن خواندن یاد بگیریم. در "قرآن به قرآن" انس خیلی پر رنگ است. کسی که "قرآن به قرآن" رو مطالعه می کند حکایت کسی رو داره که مدام قرآن می خواند و از این سوره به آن سوره می رود.

در روایت هست که اگر بخواهند بفهمند که کسی شیعه هست یا نه می بینند که چقدر می تونه در قرآن شنا کند، چقدر می دونه که جواب هر سوالی کجای قرآن است. انشاالله که قرائت این کتاب از ما قبول باشد و به برکت این کتاب و تالیانش نام ما در بین شیعیان اهل بیت ثبت شود؛ به برکت صلواتی بر محمد(ص) و آل محمد(ص).

 

*با تغییر نظام آموزشی مدرسه قرآن و عترت گردان محمد رسول الله با چند گردان دیگر ادغام شده اند و دوره "قرآن به قرآن" را دوباره شروع کرده است؛ انشاالله که از این فرصت ها به نحو احسن استفاده کنیم و بر ما مبارک باشد.

۵ نظر ۲۸ تیر ۹۳ ، ۲۳:۴۲
گردان محمد رسول الله
شنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۰۱ ب.ظ

شب قدر از منظر سوره قدر

پیدا کردن آمادگی برای حضور پر بار در شب های قدر، نیاز دارد به اینکه  بدانیم مفهوم شب قدر چیست، کم و کیف آن چگونه است و چه اثری بر زندگی مان دارد که پس از دانستن این مطالب، با رعایت آداب توصیه شده توسط ائمه معصومین، بیشترین و برترین استفاده را از این  شب عظیم و پر برکت ببریم.

بدین منظور بهترین کار رجوع به قرآن کریم است. سوره قدر، سوره ای است که در تمامی آیات آن به ماجرای شب قدر می پردازد. در این سوره بیان می شود:

بسم الله الرحمن الرحیم

إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ(1) وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ(2)  لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ (3)  تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ(4)  سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ (5)

 

قدر چیست؟

ما گمان می کنیم تنها چیزی که خداوند بر ما نازل کرده، کتاب قرآن است. اما خود قرآن حقیقت را اینطور بیان می کند: ((و اِن مِن شىءٍ اِلّا عِندَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ اِلّا بِقَدَرٍ مَعلومٍ)) (سوره حجر/آیه 21) در عالم خلقت هر آنچه از وجود بهره مند است، از ساحت خداوند تبارک و تعالی نازل شده و خزینه وجودش نزد خداوند است. البته هر موجودی قدر و قَدَر معلوم دارد. (کلمه «قَدَر» یا «قدر» به معناى مبلغ و مقدار و کمیت متعین هر چیز است) یعنی همه چیز ِهر موجود ازجمله غایتش، اینکه تا کجا می تواند رشد کند، چقدر توانایی دارد، چطور می تواند به آن برسد و... معلوم است.

انسان هم موجودی نازل شده به قَدَر معلوم است. قَدَر، "حیثیت" همه موجودات است. تفاوت ما انسانها در وجودمان نیست، چرا که در همه ما نفخه روح الهی صورت گرفته است (خدا هم که فقط یک روح دارد!). همه ما انسانها و سایر موجودات خلقت از حیث وجودی «هالک» هستیم ((...لا اِلهَ الّا هُوَ کُلُّ شَیءٍ هالِکٌ اِلّا وَجهَهُ...)) (سوره قصص/آیه 88) تفاوت ما موجودات در قَدَرمان است. یعنی چون قدرهایمان در بهره مندی از وجود متفاوت است، استفاده ها هم متفاوت است.

بدون شناخت  قَدَر هر موجود، آن موجود ناشناخته است! چون وقتی می خواهیم یک موجود را تعریف کنیم به قدرش آن را تعریف می کنیم.

 

قدر انسان چیست؟

انسان هم به عنوان مخلوقی از مخلوقات خداوند، ذیل آیه 21 سوره حجر قرار می گیرد. بنابراین انسان هم موجودی است که حقیقت وجود خود را با قدری معلوم، از نزد خداوند دریافت کرده است. (مراد از «قدر معلوم» کمیت و کیفیت معین افراد است.)

قدر انسان وسعت وجودی او را تعریف می کند. بنابراین برای خودشناسی باید قدر خود را بشناسیم. اگر کسی به شما بگوید انسان یعنی چه؟ انسان را  براساس قدر آن  تعریف می کنید. می گویید یعنی موجودی که این توانایی را پیدا کرده است که تمامی خدا را جلوه دهد؛  که خلیفه الهی شود.

آدم ها معمولا خیلی دیر قدر خود را می شناسند و بعد حسرت روزهای از دست رفته را می خورند. در عالم هستی تنها معدود افرادی مثل انبیاءالهی و کسانی که به انبیاء متصل  شده اند، قدر خود را فهمیدند و هیچ وقت گول نخوردند. می توان گفت فقط آنها طعم زندگی را فهمیدند.

 

انسان چگونه می تواند قدر خود را بفهمد؟

در طول رشد انسان، قدر او تغییر می کند. خیلی فرق می کند که آدم خودش را درست بشناسد یا نشناسد. در آیه 10 سوره انبیاء آمده است: ((لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَیْکُمْ کِتَابًا فِیهِ ذِکْرُکُمْ  أَفَلَا تَعْقِلُونَ)) کتابی به سوی شما نازل شده که ذکر خودتان در آن است. از اینجا می بینیم که هر آنچه از خودمان می خواهیم بفهمیم در قرآن آمده است.

اینجا برایمان قرآن خواندن مهم می شود. چون با آن قدرمان را می فهمیم. خودمان را می شناسیم. در سوره قدر می خوانیم: ((اِنّا اَنزَلناهُ فى لَیلَهِ القَدرِ)). ضمیر «ه» در «انزلناه» به قرآن برمی گردد. چرا نگفته اِنّا اَنزَلنا القرآن و با ضمیر آورده؟ چون ذکر خودمان در قرآن است. قرآن قصه خودمان را می گوید. پس قرآن را با ضمیر بیاورد درست است. چون آنقدر برایمان آشناست که نیازی به معرفی ندارد.

 

شب قدر چیست؟

در شبی از شب های سال، حقیقت انسان به خودش نازل می شود به گونه ای که انسان قدرش را بفهمد. به این شب، شب قدر می گویند.

این شب به آدمی حیات می دهد و مثل نفخه روح می ماند در گوشت بسته شده چندش آوری که در رحم مادر است. همانطور که پس از این نفخه آن تکه گوشت اسم انسان پیدا می کند و زندگی تازه ای می یابد، آدمی در شب قدر حیات جدیدی پیدا می کند. هرکدام از ما در حال حاضر نسبت به مراتب پایینتر و مرتبه ای که در آن هستیم، روح داریم. اما نسبت به مراتب بالاتر بی روح و فاقد حیات هستیم. شب قدر در آدمی روح می دمد و مرتبه حیات او را بالا می برد.

این اتفاق برای هر انسان ممکن است در یک شب از سال بیفتد. چون هر یک از انسانها در شرایط مختلف هستند و میزان معرفت آنها با هم یکسان نیست. اصلا ممکن است عده ای هیچ گاه قدر خودشان را نفهمند و به همین دلیل اصلا در طول عمرشان شب قدر را تجربه نکنند! لذا  شب قدر برای همه انسانها مشترک و یکی نیست و کیفیت آن هم یکسان نیست. شاهد این مدعا هم می تواند این باشد که خود ائمه معصوم ما شب قدر را معلوم نکرده اند و یکی از سه شب نوزدهم، بیست ویکم و بیست وسوم ماه مبارک رمضان را شب قدر عنوان کرده اند و حتی پس از آن ، شبهای بیست و هفتم، عید فطر، عرفه و... را هم به عنوان مهلت برای جاماندگان از شب قدر معرفی کرده اند. همین نشان می دهد که تحقق این حقیقت مهم است نه زمان آن؛ که اگر زمان آن مهم بود، آن را مشخص می کردند و دیگر مهلتی هم در کار نبود.

حتی ممکن است شب قدر برای انسان در یک روز اتفاق بیفتد! مثل جناب حر؛ که در روز عاشورا با شنیدن سخنان امام حسین(ع)، حقیقت وجودش به او نازل شد و قدر و قیمت خود را فهمید.

 

چرا فقط یکی از شبهای سال، لیله القدر است؟

فردی در این عالم هست که قدرش به بزرگی همه انسان هاست و نیازهایش جامع و شامل نیازهای همه است. یعنی همه انسانها در او جا می شوند! او هم یک انسان است و شب قدری دارد که در آن حقیقتش بر خودش نازل می شود. آن فرد صاحب الزمان است. یعنی شب قدر مرسوم، به اعتبار امام زمان(ع) شب قدر است. در شب قدری که قرآن و ائمه از آن نام برده اند، حقیقت بزرگترین انسان روی زمین بر او نازل می شود. فردی که حقیقتش با حقیقت قرآن برابری می کند. پس شبی که گفته شده در آن قرآن نازل می شود، درحقیقت وجود امام زمان بر او نازل می شود.

 

چرا شب قدر هر سال تکرار می شود؟

ماجرای هر سال بودن شب قدر و دوام نزول قرآن برای یادآوری هر ساله نیست، بلکه برای اینست که انسان نیاز دارد دایما حقیقتش به او نازل شود. چون حقیقت او چیزی نیست که به او بدهند و کار تمام شود. جریان حقیقت در عالم مانند جریان برق است. اگر به لامپ لحظه ای برق نرسد، خاموش می شود. نیاز هر انسان و مخصوصا امام زمان(عج) هم به حقیقت دائمی است؛ برای همین هر لحظه به جریان حقیقت متصل است به شکل تنزیل اما نیاز هست که هر سال هم حقیقت او یک جا و کامل بر او نازل شود. به این دلیل شب قدر و سالیانه بودن آن مهم است.

اگر فرض کنیم آدمی حقیقت را با کاسه دریافت می کند، در شب قدر می خواهد کاسه اش را پر کند. وقتی پر شد، یعنی شب قدر برایش اتفاق افتاده است. آن وقت کاسه ای بزرگتر به او می دهند. سال بعد سعی می کند کاسه بزرگتر را پر کند و به این ترتیب طی سال های عمرش، قدر خود را افزایش می دهد.

اهمیت دوم شب قدر به دلیل نیاز به فهمیدن تجلی حقیقت در موقعیت (مکان و زمان) است. وقتی حق و حقیقت دریافت شد، باید بدانیم چطور باید آن را تجلی بدهیم. اینکه حالا باید چه کنیم را هم باید بفهمیم. مثلا در زمان امام حسن (ع) صلح حق است و جنگ باطل؛ و در زمان امام حسین (ع) جنگ حق است و صلح باطل. این را باید برای زمان و مکان خودمان بفهمیم. جناب حُر در آن موقعیت، وقتی قدر خود را فهمید و دانست قیمتش باید در کجا به مصرف برسد، وارد حیطه عمل شد و به قیمتش عمل کرد که اگر عمل نمی کرد و در سپاه کفر باقی می ماند، نزول حقیقتش و دانستن قدرش بی فایده می شد.

 

دایره اثرگذاری شب قدر

در این شبهای پربرکت که نهایت تلاشمان را می کنیم تا بیدار بمانیم و قرآن بخوانیم و دعا کنیم و رزق دریافت کنیم، برای این است که می دانیم دایره اثر گذاری شب قدر بسیار وسیع است. اتفاقات بزرگی می تواند در شب قدر رخ دهد تا حدی که فردی را از جناح کفر به جناح اسلام بیاورد. گناهی که هیچ گاه ترک نمی شده، برای تا آخر عمر انسان ترک شود و بسیاری اتفاقات خارق العاده دیگر که در تاریخ انسان ها با آن مواجه شده اند. مثل مشکلات بسیار بزرگی که در طی سالیان دراز از پس حل آن برنمی آمدند،  یک شبه برایشان حل شده است.

 شب قدر آنقدر دایره اثر دارد که فردی را که هیچگاه در برنامه ریزی و سرعت در کارها موفق نبوده اصلاح کند، اتفاقی را که آدم ها منتظرند یک روز رخ دهد و نقطه عطف زندگی شان را به وجود آورد، رقم بزند. اینکه دیگر گناه نکنند، دیگر وقت تلف نکنند، توجه دائمی داشته باشند و... ،  اتفاقاتی از جنس شب قدرند که می توانند درصورتی که از پیش تر مقدماتی چیده شده باشد، در یک شب قدر اتفاق بیفتد و در آدمی نهادینه شود. مثلا کسی که از قبل اهل خواندن قرآن بشود تا ذائقه اش عوض شود و کم کم حقایقی بر او نازل شود و اهل دعا شود و دائم خودش را در ارتباط با خدا نگه دارد، وقتی در شب قدر از خدا بخواهد حتی لحظه ای زندگی اش در غفلت از خدا نباشد، به برکت شب قدر این اتفاق برایش می افتد. می شود در این شب همه مشکلات انسان حل شود.

 

شب قدر و اهل بیت (ع)

شب قدر را به حضرت فاطمه زهرا(س) نسبت می دهند. از طرف دیگر مقام فاطریت هم برای حضرت زهرا(س) است. کسی که می تواند ظرف وجود آدمی را برگرداند، حضرت فاطمه (س) است. شب قدر از جنس حضرت زهرا(س) است. در شب قدر باید به حضرت زهرا(س) متوسل شد تا کاسه ما را برای همیشه برگردانند.  این شب از شئونات حضرت فاطمه است. بدانیم و هوشیار باشیم که شب قدری در این عالم وجود دارد و این شب است که زندگی من را دگرگون می کند. پس چشم و گوشمان را برای این اتفاق تیز کنیم و  طلب را در خود زیاد کنیم، آنقدر زیاد که یک دفعه این اتفاق برایمان بیفتد. چه چیزی از این بهتر که اهل بیت را در رودربایستی بگذاریم و بگوییم یا صاحب الزمان، شما که امشب بهتان نازل می شود،  می خواهید من را به  ماه دیگری حواله دهید؟ یا فاطمه زهرا، شما که امشب بهتان می رسد می خواهید به بقیه ندهید؟ ما چنین گمانی به شما نداریم که چیزی به شما برسد به ما ندهید. ما مثل ظروف مرتبط نشستیم تا ظرفمان به ظرف امام زمان وصل شود و آنقدر که ایشان پر می شوند ما هم پر شویم. وقتی کرامتشان را بهانه کنیم، جواب می گیریم.

 

چرا نزول قرآن و نزول حقیقت در شب اتفاق می افتد؟

هر یوم با شب (لیل) و روز (نَهار) تمام می شود و در آن ابتدا شب است و بعد روز. کسی که در شب قدر حقیقتش را فهمید، از آن پس باید عمل کند. جناب حُر وقتی حقیقتش را فهمید، بعد باید برود میدان شهید شود. از آن به بعدِ شب قدر بسیار باشکوه تر از خود شب قدر است. این را آیه آخر سوره قدر به ما می گوید وقتی که با  آوردن اسم مطلع الفجر، دیگر به شب قدر با ضمیر اشاره می کند. در حالی که در آیات قبل در بیان عظمت شب قدر دائما نام کامل لیله القدر را تکرار می کرد.

شکوه فجر پس از قدر بسیار بالاست چون نمود عینی قدر است. مثل این که همه امامان از امام حسن(ع) تا امام زمان(عج) همگی فجری هستند که از بطن شب قدری به نام حضرت زهرا بیرون آمده اند.

 

چرا شب قدر با نزول ملائکه و روح همراه است؟

روح در عالم هستی نماینده حیات است. ملائکه و روح ملازم حقیقت هستند. هرجا که قرآن باشد این دو هستند. بنابراین هنگام نزول قرآن هم این دو حضور دارند و بر تمام جان آدمی نازل می شوند. آن  لحظه که حقیقت وجود انسان بر آدمی نازل می شود، تمام مؤیدات ملائکه الهی همراه آن می آید. برای همین از آن به بعد زندگی فرد عوض می شود و حیات جدید پیدا می کند.

 

از این به بعد چه کنیم؟

از امروز تمرین کنید و شخصیتی که می خواهید بشوید و فکر می کنید معادل با قیمتتان است را تصور کنید. مثلا می گویید قیمت من این است که اهلِ بیت اهل بیت باشم، همنشین امیرالمومنین باشم ،قیمت من مالک اشتر شدن است، خصلت های او را تصور کنید و بعد در کمین شب های قدر بنشینید تا در همین شب های قدر، قدر خود را وسعت دهید و آن ها را به دست آورید.

نگویید اگر امسال همه آنچه را خواستم به دست آوردم، پس شب های قدر بعدی چه بخواهم و چه بشیم؟ در سال بعد، درکتان از مالک اشتر شدن بالاتر رفته و قدرتان وسیع تر شده است. پس خواسته هایی به تناسب همان موقع خواهید داشت.

هرجای قرآن را که باز کنید قصه شماست و درباره قدر شما حرف می زند. قدرتان را که فهمیدید، تازه باید در طلب به دست آوردن آن برآیید. قرآن را بخوانید تا بتوانید به خدا بگویید که من چطور کسی می خواهم باشم.

انشاالله از اهل بیت امام زمان بشویم و این قیمت را در این ماه به ما عنایت فرمایند.

 

*پیاده شده مباحث استاد چیت چیان در جلسه افطاری کانون قرآن و عترت (ع) - رمضان 92

برگرفته از وبلاگ کانون قرآن و عترت(ع) دانشگاه تهران

۱ نظر ۲۸ تیر ۹۳ ، ۱۷:۰۱
گردان محمد رسول الله
پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۴۳ ق.ظ

به بهانه شب های قدر

بسم الله

 

سلام بر همگی

دیروز با خانم صادقی خدمت آقای اخوت و بعد آقای چیت چیان بودیم. به قصد مصاحبه برای کاشف. البته آن صحبتها فراتر از موضوع مصاحبه ما برای کاشف شد

بعد از رمضان انشاالله مشروح مصاحبه های اخیر با ایشانان و دیگر اساتید را در ویژه نامه تغییر نظام آموزشی در کاشف می خوانید.

 

غرض اینکه چون شب های قدر است خواستم پیش پیش چند نکته که برای طلب های شب قدر مهم اند را منتقل کنم:

 

آقای اخوت یک جمله کلیدی داشتند. گفتند از طرف من به بچه ها بگویید تا می توانند از نظر علمی قوی شوند. وگرنه جا می مانند. زمانی می رسد که می بینند دیگرانی بعدشان آمده اند و جلو زده اند
 

آقای چیت چیان به نحو دیگر رسیدند به نقطه کلیدی مشابهی. پرسیدند می دونید مدرسه قرآن الان شبیه چه سوره ای است؟ در پیچ تاریخی سوره انفال است! سوره انفال موقعیتی بوده است که مسلمانان به پیروزی هایی دست پیدا کرده بودند انقدر که دشمن فکر کند اینها با چنین روحیه ای می توانند عالم را فتح کنند. اما چنین نشد. دلیلش اینک اصحاب حضرت رسول باید فاصله درونی خودشان را با فتح عالم پر می کردند. باید خودشان چنین افقی را پیدا می کردند و در این مسیر ادامه راه می دادند.

 

اینچنین فتوحاتی بازه زمانی خاصی دارد. مثلا ما وقتی در جنگ با عراق بودیم می توانستیم به فتح عراق و شام فکر کنیم و بعد آزادسازی فلسطین.

آن زمان را اگر از دست دادیم دیگر موقعیت چنین حمله و فتحی را نخواهیم داشت تا دوباره مگر اینکه موقعیتش پیش بیاید.

 

گفتند مدرسه هم در چنین پیچ تاریخی است که اگر خودش فاصله درونی خود را با افق هایی که می توان با قرآن به آنها رسید و فتح کشور و حتی جهان کرد را باور بکند، و از نظر علمی و عملی خود را نیرومند کند، از این پیچ می تواند رد بشود. وگرنه موقعیت را از دست می دهد.

در این پیچ تاریخی، دیگران از ما انتظار دارند که ادعایمان در همه فن حریف بودن و اعجاز قرآن را در علوم مختلف نشان دهیم و اگر نتوانیم کارآمدی تدبر در قرآن زمین خورده است.

 

نکته بعدی این بود که برای انجام کارها، نیازمند انواع استعدادها نیستیم الزاما.

ما باید احساس فقر داشته باشیم.

فقر آن چیزی که وقتی فرد می فهمد چیزی ندارد، درخواست داشتن و فهمش را از منبع اصلی می کند و این می شود که فردی توانا می شود.

 

برای درک فقر، در شب های قدر دعا کنیم...

با صلواتی بر محمد و آل محمد



نویسنده: فاطمه شریعتمداری

برگزفته از مطالب گردان مالک و سلمان

۲ نظر ۲۶ تیر ۹۳ ، ۰۱:۴۳
گردان محمد رسول الله
دوشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۵۲ ب.ظ

از عملیات های هفته

بسم رب العالمین

 

در این هفته به رسم گذشته و انشاالله آینده با هم یک واژه دیگر از قرآن را می خوانیم. انشاالله که به حقیقت این واژگان را قرائت کنیم و آن شویم. و بشویم مصداقی از حروف قرآن، یا کلماتش و یا حتی سوره هایش و یا انشاالله مصداقی نزدیک به قرآن ناطق؛ به امید رحمن رحیم.

 

و اما در این هفته مبارک و در محضر کریم اهل بیت می نشینیم پای سخن واژه محرم.

 

و چه نیکوست نوای صلوات بر محمد (ص) و آل محمد (ص)

 

۲ نظر ۲۳ تیر ۹۳ ، ۱۶:۵۲
گردان محمد رسول الله
دوشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۳۹ ب.ظ

نکاتی اندر حقایق دعای جوشن کبیر

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مباحث زیر پیاده شده سلسله جلسات استاد چیت چیان در باب دعای جوشن کبیر در برنامه ی "با من نگاه کن" است که به دلیل جذابیت زیاد این صحبت ها برای خودمان، تصمیم گرفتیم در وبلاگ قرار دهیم تا همه ی دوستان قبل از شب قدراستفاده کنند.

به امید آنکه انس با دعای جوشن کبیر در ما نیز فاطریتی ایجاد نماید...

 

جلسه ی 1:

دعا ، قران صاعد است یعنی قرائت قرآن در ما منجر به شناخت و فهمی می شود که تبدیل به عمل شده و این عمل ما را بالا می برد. خواص دعای جوشن کبیر نیز زمانی است که تمام عرصه های وجودی ما را فرا بگیرد و این قدر تکرار شود که قلب ما ذاکر به اسما الهی شود و لحظات زندگی مان با این اسما بچرخد.

شان نزول دعای جوشن در روایات مربوط به یکی از جنگ های سخت رسول اکرم (ص) است که در کشاکش جنگ حضرت جبرییل بر پیامبر نازل می شوند و می فرمایند: "خداوند برای تو زرهی هزار گره از اسما خود نازل نموده تا تو را از هر نقص و شری دور بدارد."

فراز " الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب" یعنی دعا و جوشنی که هر آتشی را از ما دور می دارد و این آتش از نفس خود ما ایجاد می شود. دعای جوشن کبیر نهایت برد و سلام و روح و ریحان است که انسان را از هر حرارت آتش گونه ای دور میدارد.

 

 

جلسه ی 2:

اسم، نشانه ای است که دلالت می دهد به مسما. مسما در فرهنگ قرآن، حقیقی است. یعنی مسما این قدر در آن اسم تجلی پیدا کرده است که انسان تا یاد آن اسم می افتد ناخودآگاه مسما در نظرش جلوه گر می شود؛ بدون هیچ قراردادی!

مثلا با دیدن H2O انسان ناخودآگاه یاد رفع عطش می افتد. پس H2O یا آب اسمی است برای رفع عطش.

اسماالله یعنی تجلی رحمانیت خدا، تجلی رحیمیت خدا، تجلی علم خدا، تجلی ربوبیت خدا و...

و اما رابطه ی ما با اسما چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم؛ باسم الله الرحمن الرحیم؛ به اسم الله الرحمن الرحیم؛ به استعانت از اسم الله الرحمن الرحیم. در واقع زندگی ما سراسر نیازهایی است که برای برطرف شدن این نیازها، نیازمند اسما الهی هستیم؛ یعنی تجلیات آن نیازها. مثلا اگر کسی نیاز به لطف دارد پس باید به اسم برطرف کننده ی لطف که لطیف است استعانت بجوید و همین طور نیاز به رحمت، علم، قدرت و... .

این نکته بسیار مهم است که به ازای هر اسمی در دعای جوشن کبیر در ما نیازی وجود دارد که به واسطه ی آن نیاز آن اسم برای ما متجلی می شود. اگر نمی توانیم از دعای جوشن کبیر استفاده کنیم به این دلیل است که به این اندازه نیاز در خودمان احساس نمی کنیم. پس این بار می توان دعا را با این سوال که چه نیازهایی در من وجود دارد مطالعه نمود.

 

 

جلسه 3 :

آیا تا به حال در زندگی نیازی داشته اید که همانطور نیاز بماند و بماند و هیچگاه رفع نشود ؟!چه احساسی به شما دست می دهد ؟ حسرت عدم رفع این نیاز پس از مدتی به آتشی در وجود انسان تبدیل می شود؛ آتش حسرت ، آتش حسادت ،آتش کینه  و... . درواقع با کمی دقت متوجه می شویم که ریشه خیلی از حسادت ها، نیازهایی بوده که برطرف نشده است و درون فرد به شعله ای تبدیل می شود که چشم دیدن آن توانایی را در فرد دیگری ندارد و همین طور آتش کینه و در حداقل حالت آتش حسرت است؛ یک عمر آه جگر سوز افسوس... . پس اینکه گفتیم دعای جوشن واسطه دور کردن هر نوع آتشی از ماست یعنی خدا هزار اسمش را در اختیار ما قرار داده تا 1000 نیاز ما با این اسما رفع شود و تبدیل به آتش حسرت و کینه نشود و اینگونه خدا ما را از نار درونمان خلاصی می بخشد که اگر درون ما آتشی نباشد هیچ نار بیرونی عذابمان نخواهد کرد.

 

 

جلسه 4 :

ارجاع نیازمندی ها به اسماء یعنی چه ؟

هر اسمی برای برطرف کردن هر نیازی یک راهکار مشخص  دارد. برای این که این نیاز به آن اسم برسد باید آن راهکار مشخص را شناخت. برای شناخت این راهکارها دو حبل متین، قرآن وعترت  و عقل، در اختیار انسان قرار داده شده است. مثلا برای پر کردن نیاز به رحمت با اسماء رحمانیت و رحیمیت در سوره ی حمد راهکار " ایاک نعبد و ایاک نستعین " ارائه شده است و از این سیر است که نیاز رحمت در وجود ما مرتفع می شود.

در این ایام برای نیاز های همه دعا کنید؛ چه نیازهایی که می دانند و چه نیازهایی که نمی دانند... .

 

 

جلسه 5 :

100 فراز دعا به حدود 21-22 نوع دسته فراز تقسیم می شوند که حدود 4-5 بار تکرار می شوند. از این جلسه به بعد هر جلسه یکی از انواع فرازها مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

نوع 1 : فرازهایی که درآن پس از "اللهم انی اسئلک باسمک " اسماء تکی خداوند کنار هم قرار می گیرند مثل فراز ابتدایی دعا :

" اللهم انی اسئلک باسمک یا الله یا رحمن یا رحیم یا کریم یا مقیم یا عظیم و.. "

در رابطه با این فرازها به دونکته معرفتی باید توجه نمود: 

1- تک تک این اسما با مقدمات ذکر شده اند. مطالب جلسات پیش را در نظر بیاورید. اگر خداوند کریم است پس من حتما نیاز به کرامت دارم پس باید روش رسیدن به کرامت از طریق اسم کریم الهی را پیدا کنیم. یا اگر خداوند عظیم است یا علیم یا حلیم یا حکیم پس من نیاز به عظمت، علم، حلم و حکمت خواهم داشت.

2- نکته دوم توجه به ارتباط این اسما با هم است. چون اسم هایی که در این فرازها با هم ذکر می شوند اسمایی هستند که مطالعه ی آنها در ارتباط با هم خیلی اطلاعات زیادی به انسان می دهد. مثلا این که الله بودن خداوند چه ارتباطی دارد با رحمن یا رحیم یا کریم یا مقیم و... . مثلا ارتباط  کریم با الله به این صورت است که خداوندی که بخشنده است ، بخشندگی او این گونه نیست که احساس کم آوردن و نقص کند و ناچار به کنترل بخشش شود یا اگر علیم است علم او باعث نمی شود که به خاطر دانستن اشتباهات انسان ها از کوره در رود زیرا علم او همراه با حلم است پس صبور است و این حلم هم همراه با حکمت است یعنی مصلحت تولید می کند.

 

 

جلسه ی 6:

نوع 2:مدل مضاف(اسم خداوند) و مضاف الیه (وصف دیگری)

" یا دایم البقا، یا سامع الدعا، یا واسع العطا، با غافر الخطا"

این مدل دعاها بستری را توصیف می کنند که می تواند خیلی خوب آن اسم خدا را جلوه دهد. مثلا اگر ذهن ما به سمت دعا رفت این صفت سامع الدعای خدا برای ما متجلی می شود پس نیاز به دعای ما را یک سامع الدعایی می شنود. یا در رابطه با خطا یک غافر الخطا این خطایا را می پوشاند. این فرازها خیلی در رابطه با نیازهای ما علنی و بدیهی هستند. در واقع ما نیاز به وفا، دعا، بقا، عطا، خطا و..داریم و رافع نیاز هم مشخص شده است.

 

 

جلسه ی 7:

نوع 3: مدلی که نسبت دو اسم را مشخص می کند. یعنی یک اسم از اسم دیگر استفاده می کند برای کار خودش. یا اسمی به اسم دیگری تکیه کرده است.

" یا من انعم بطوله (نعمت دارد در عین طول)، یا من اکرم بجوده (کرامت دارد به واسطه ی بخشندگی)، یا من تعزز بقدرته(عزت دارد به واسطه ی قدرتش)"

این فرازها از این نظر خیلی مهم اند که ربط بین اسما الهی یا ربط بین نیازهای ما را برایمان مشخص می کنند. مثلا در عبادت، یا من قدر بحکمته یعنی خدا به واسطه ی حکمتش تقدیر می کند پس ما هم اگر در زندگی نیاز به برنامه ریزی داشتیم قبل از آن باید نیاز به حکمت را در خود پر کنیم. یا اگر احساس نیاز به عزت کردیم باید اول نیاز به قدرت را رفع کنیم و ... .

این خیلی فوق العاده است که یک نظامی به ما بگوید اگر این نیاز را دارید باید قبلش این نیاز را برطرف کنید. پس از این مدل برای شناخت نیازمندی های نیازهایمان استفاده کنیم.

 

 

 

جلسه 8:

نوع 4:فراز هایی که نه دو صفت بلکه سلسله ای از صفات را به هم وصل کرده اند:

"یا من هو فی عهده وفی، یا من هو فی وفایه قوی، یا من هو فی قوته علی ،یامن هو فی علوه قریب ،یا من هو فی قربه لطیف ، یا من هو فی لطفه شریف ،یا من هو فی شرفه عزیز ،یا من هوفی عزه عظیم ، یا من هو فی عظمته مجید ، یا من هو فی مجده حمید ،سبحانک یا لا اله الا انت، الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب"

این فراز ها ارتباط سلسله وار صفات خدا را برای ما مشخص می کند که می تواند ارتباط سلسله وار نیاز های ما را برایمان مشخص کند. پس ما اگر احساس نیاز می کنیم به عهد و پیمان، باید در ما وفا شکل بگیرد. اگر قوت می خواهیم باید علو در ما شکل گیرد... .

این فراز ها برای خودشناسی فوق العاده هستند. برای اینکه به ما بگویند کدام صفات ما به چه صفات دیگرمان بند است و سر از کجا در می آورد . برای درست کردن یک صفت باید سراغ کدام صفت دیگر رویم.

"ادعیه فقط برای خواندن خدا نیستند .ادعیه منشورهای انسان شناسی و جامعه شناسی و قرب به خدا هستند چه در ساحت فردی و چه ساحت اجتماعی..."

 

 

جلسه9:

نوع 5:فراز هایی که نسبت کل اشیاء با خداوند تبارک و تعالی است.

" یا مَنْ‏ کُلُّ شَىْ‏ءٍ خاضِعٌ لَهُ، یا مَنْ کُلُّ شَىْ‏ءٍ خاشِعٌ لَهُ، یا مَنْ کُلُّ شَىْ‏ءٍ کآئِنٌ لَهُ، یا مَنْ کُلُّ شَىْ‏ءٍ مَوْجُودٌ بِهِ، یا مَنْ کُلُّ شَىْ‏ءٍ مُنیبٌ اِلَیْهِ، یا مَنْ کُلُّ شَىْ‏ءٍ خآئِفٌ مِنْهُ، یا
مَنْ کُلُّ شَىْ‏ءٍ قآئِمٌ بِهِ، یا مَنْ کُلُّ شَىْ‏ءٍ صآئِرٌ اِلَیْهِ، یا مَنْ کُلُّ شَىْ‏ءٍ یُسَبِّحُ‏
بِحَمْدِهِ، یا مَنْ کُلُّ شَىْ‏ءٍ هالِکٌ اِلاَّ وَجْهَهُ "

 

در واقع این فراز ها به ما هستی شناسی را یاد می دهد. در واقع توانایی شناسایی قوانین ثابت در عالم هستی را به ما می آموزد. کل هستی خاضع و خاشع است برای خدا . کل هستی سیر می کند به سوی خدا. کل هستی هیچ نیست الا وجه خدا. این به ما کمک می کند که هم خودمان را با جریان هستی یکی کنیم و خاضع وخاشع باشیم و هم این که ویژگی های ذاتی سایر پدیده ها را می آوریم تا از آنها بهره ببریم.

 

 

جلسه10:

نوع 6:تجلی اسماء خدا در مقابل یک سری موقعیت ها یا اشخاص خاص.

" یا مَنْ اِلَیْهِ یَهْرَبُ‏ الْخآئِفُونَ، یا مَنْ اِلَیْهِ یَفْزَعُ الْمُذْنِبُونَ، یا مَنْ اِلَیْهِ یَقْصِدُ الْمُنیبُونَ، یا مَنْ اِلَیْهِ‏
 
یَرْغَبُ الزَّاهِدُونَ، یا مَنْ اِلَیْهِ یَلْجَأُ الْمُتَحَیِّرُونَ، یا مَنْ بِهِ یَسْتَأْنِسُ‏
الْمُریدُونَ، یا مَنْ بِه‏ یَفْتَخِرُ الْمُحِبُّونَ، یا مَنْ فى عَفْوِهِ یَطْمَعُ الْخآطِئُونَ، یا مَنْ اِلَیْهِ یَسْکُنُ الْمُوقِنُونَ، یا مَنْ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ". 

 

این مدل از دعاها نیازهای ویژه ی گروهی خاص را معرفی می کند. مثلا یک انسان خائف نیازمند محلی است برای فرار از خوفش، یک انسان گنهکار نیاز به جایی دارد برای آرام شدن از فزع، یک انسان انابه کننده نیازمند مقصد است. پس فراز های نوع 6 کمک به شناخت نیازمندی های خاص ما در موقعیت های خاص در زندگی می کند و ما را در معرض استفاده خاص از اسماء الهی در موقعیت های ویژه ی زندگی مان قرار می دهد.

 

 

جلسه ی 11:

نوع 7:مدل افعل تفضیل. در واقع در این فرازها موقعیتی را معرفی کرده و خداوند را افضل این موقعیتها معرفی نموده است.

" یا اقرب من کل قریب، یا احبب من کل حبیب، یا ابصر من کل بصیر، یا اشرف من کل شریف، با اقوی من کل قوی."

این فرازها به ما کمک می کند تا زمینه های عام نیازمندی های مان را بشناسیم؛ مثلا ما به حب، بصیرت، شرافت، قدرت، جود، رافت نیاز داریم. پس خداوند را به عنوان راس آن رافع نیازها معرفی می کند. یعنی ما خداوند را راس تمام رافع نیازهایی که می شناسیم در نظر می گیریم.

 

 

جلسه ی 12:

نوع 8: تقریبا شبیه مدل قبلی است. درواقع معرفی خدا به عنوان بهترین در صفات مختلف.

" یا خیر المرغوبین، یا خیر المطلوبین، یا خیرالمذکورین، یا خیرالمقصودین و.."

ما در زندگی بارها نیاز رغبت را احساس کردیم! سراغ چه چیزی رفتیم؟ در این فرازها خدا را به عنوان بهترین کسی که در این احساس می توان به سمتش رفت معرفی می کند. طلب آبرو، طلب جاه، طلب عشق و خدا بهترین این مطلوبهاست. در واقع این فرازها مستقیما به نیاز ما اشاره کرده است و خدا را به عنوان غایه الغایات نیازها معرفی می کند.

 

 

جلسه ی 13:

تولد امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک.

نوع 9:مدل نفی محدودیت از صفات الهی. در واقع صفتی برای خدا ذکر می شود و سپس محدودیت از آن صفت برای خدا نفی می شود.

"یا من له نور لایطفی، یا من له نعم لاتعد، یا من له ثنا لایحصی یا..."

خاصیت این مدل برای ما کمک به شناخت بخشی از نیازمندی ها و شناخت آفت آن نیازمندی است. مثلا ما به ذکر نیاز داریم ولی آسیب آن فراموشی است؛ ما به نور نیاز داریم و آفت آن خاموشی است؛ ما به غنا نیاز داریم و آسیب آن فقر است.

 

 

جلسه ی 14:

نوع 10: جملات استثنا. یعنی صفتی قید شده و بعد استثنا می کنند که این فقط نزد خداست.

"یا من لا مفزع الا الیه، یا من لا مفر الا الیه، یا من لا حول و لا قوه الا به، یا من لا یستعان الا به و.."

این فرازها محل هایی برای رفع نیازمندی های ما؛ معرفی می کند که این محل خداست. پس ما باید به این نیازمندی ها اشراف پیدا کنیم و بعد در نظر بگیریم این نیازها هیچ پاسخ کامل و درستی ندارد مگر در ساحت ربوبی پروردگار.

 

 

جلسه ی 15:

نوع 11: مدل اثبات و نفی.

"یا من یری ولا یری، یا من یخلق و لا یخلق، یا من یهدی و لا یهدی، یا من یحیی و لا یحیی و.."(افعال دوم مجهولند)

این مدل از این نظر مهم است که برهان و یقین زمانی در انسان شکل می گیرد که وقتی موضوعی را شناخت، نقضش هم در ذهنش شکل بگیرد. به زبان ساده تر گاهی ما در زندگی یک سری صفات خدا را می پذیریم اما جوری زندگی نمی کنیم که خداوند خودش دیگر مورد این فعل قرار نمی گیرد. مثلا ما باور داریم که ما مخلوقیم و خدا ما را خلق کرده است اما احساس نمی کنیم که خدا خودش دیگر خلق  نشده است یا مثلا چیزی را از خدا می خواهیم ولی پس از داده شدن احساس نمی کنیم که در ادامه هم به خدا نیاز داریم.

 

 

جلسه ی 16:

نوع12:در این مدل تجلی اسما خدا در موقعیت های مشخص مورد توجه قرار گرفته است:

"یا من فی البر و البحر سبیله، یا من فی الافاق آیاته، یا من فی الایات برهانه، ..."

در واقع این فرازها صحنه هایی را معرفی می کند که در هر صحنه یکی از اسما الهی متجلی تر است. کاربرد این فرازها تقویت تفکر ما در آیات و سیر در زمین و آفاق است و اینکه در هریک از این موقعیت ها دنبال چه چیزی بگردیم. مثلا در دریاها به دنبال عجائب خدا و در کوه ها به دنبال خزائن و... . از سوی دیگر می توانیم یک سری از نیازهای خود را در بخش های مختلف هستی پیدا کنیم مثلا اگر دنبال سبیل هستیم به بر و بحر توجه کنیم یا اگر به هیبت احساس نیاز می کنیم در حساب قیامت تعمق نماییم و...

 

 

جلسه ی 17:

نوع 13:معرفی خداوند حول یک موضوع واحد:

"یا نورالنور یا منورالنور یا خالق النور یا ..."یا "یا حی قبل کل حی یا حی بعد کل حی یا..."

نکته ی مهم: نور،حیات و... یکی از اساسی ترین نیازهای ما در زندگی هستند که در این فرازها با تمام لوازم ،پس و پیش ها، آثار و...آشنا شده و همه را به ذات باری تعالی منتسب می دانیم.

 

 

جلسه ی 18:

نوع 14:بر عکس نوع 13 یک اسم خداوند را در صحنه ها و موضوعات مختلف معرفی می کند.

"یا رب النبیین و الابرار،یا رب الصدیقین و الاخیار،یا رب الصغار و الکباریا..."

این فرازها به ما کمک می کند تا ضمن شناخت نیازهای اصلی خودمان، به بروز و ظهور آن در صحنه های مختلف پی ببریم. ما همه نیازمند یک سرپرست و رب هستیم ولی این ربوبیت حیثیت های مختلف پیدا می کند که ما باید آنها را از هم افتراق دهیم.

 

 

جلسه ی 19:

نوع 15:مدلی که اشاره می کند به اینکه مطلوب های عالم صرفا از آن خداست.

"یا من له العزه و الجمال یا من له الهوا و الفضا و..."

این دسته فرازها به ما کمک می کند که مطلوب های حقیقی عالم را بشناسیم و بدانیم برای نیل به آنها مسیری غیر از تمسک به صاحب اصلی آن یعنی خداوند وجود ندارد.

 

 

جلسه ی 20:

نوع 16:بخشی از فرازهای دعای جوشن کبیر به احساس نیاز و طلب به عنوان بستر دعا و ذکر اسم رب اشاره می کند:

"یا شافی من استشفاه،یا کافی من استکفاه،یا هادی من استهدی یا..."

پس گاه برای تجلی صفات خدا در زندگیمان باید احساس نیاز به آن صفت کرده و بطلبیمش.

 

 

جلسه ی 21:

نوع 17:ذکر اسما خدا در قبال همه ی انسان ها:

"یا من خلقنی و سوانی،یا من رزقنی و ربانی،یا من اطعمنی و..."

این دعاها نیازهای ضروری و اولیه ی نوع انسان را برای ما مشخص می کند. در واقع نقش تلنگر را دارد چرا که گاه ما به دلیل برآورده شدن مکرر این نیازها اصلا آنها را در نظر نگرفته و نیاز به دعا برای آن نمی بینیم.

 

 

جلسه ی 22:

نوع 18:تجلی اسما خدا در برابر گروه های خاصی از انسانها.

"یا حبیب الباکین، یا سید المتوکلین، یا هادی المضلین، یا انیس الذاکرین، یا اله الخلق اجمعین..."

باید در مقاطع و برهه های مختلف زندگی، نزدیک ترین و مهم ترین نیازمندی خود را شناسایی کرده واز اسم خاص پروردگار در آن موقعیت خاص استعانت بجوییم.

 

 

 

جلسه ی 23:

نوع 19:تولید یکسری صفات از یک سری صفت دیگر.                               

 "یا من ذکره شرف للذاکرین"=ذکری وجود دارد که تولید شرف می کند.                     "یا من شکره نور للشاکرین"=شکری وجود دارد که تولید نور می کند.                       "یا من بابه مفتوح للطالبین"=....

این فرازها به ما یاد می دهند که چطور رفع یک نیاز می تواند رفع نیاز دیگری را به دنبال داشته باشد. اگر نیاز به شکر را درست برطرف کنید نیاز به فوزتان هم برطرف می شود و...

 

 

جلسه ی 24:

نوع 20:یکی از این مدل ها که برای مطالعات معرفتی خیلی خوبه معرفی صفاتی از خداست که یکسری از صفاتش اینقدر بلنده که ممکنه انسان متوجه نشه و یکسری از صفاتش کاملا دم دستیه. بذارید یکی از فرازها رو من بخونم و توضیح بدم. تو یکی از فراز هایی که با این مدل کار شده در دعای جوشن کبیر می فرماید یا من "لا شریک له و لا وزیر" یعنی ای کسی که نه شریکی براش هست و نه وزیر یا من "لا شبیه له و لا وزیر" ای کسی که نه شبیهی براش هست و نه نظیری این توصیفات توحیدی خداست؛ بلنده ممکنه آدم نتونه با اینها ارتباط بگیره .بعد اینا رو ورمی داره می آره پایین تجلی همون صفات بلند رو این پایین شروع میکنه به وصف کردن. میگه خب اونو متوجه نمیشین؟ "یا خالق الشمس و القمرالمنیر" آه آهان این خورشید و ماه خودش خیلی بی نظیره؛ پس خالقشم خیلی بی نظیره. "یا مغنی الباعث الفقیر" آدم فقیرو...خیلی کار با کرامت جالبیه. "یا رازق الطفل الصغیر" آهان اینکه بچه خودش بلده گریه کنه یکی بهش یاد داده خیلی کار بی شبیهیه. خدا وکیلی خیلی نابه "یا راحم الشیخ الکبیر ...یا جابر العظم الکثیر" ای کسی که استخون شکسته رو جوش میدی. همین آقا راست میگه. خدا وکیلی شما فکر کن استخون می شکنه هیچ احدی نمیتونه استخون جوش رو بده. آدم ها نهایتا این استخون رو میندازن سرجاش، آتل میبندن و گرنه کسی نمی تونه استخون رو جوش بده. مثلا پا رو وا کنه نقطه جوش بزنه؟! کسی که همچین کاری رو نمیتونه بکنه. ای کسی که استخون جوش می دی.چقد بین ظیره خب تجربه کردی؟ حالا دوباره بیا برگرد عبارت اول رو بخونیم. "یا من لا شبیه له و لا نظیر" رو دیدی؟ حس پیدا کردی نسبت بهش؟ این فراز ها فرازهایی اند که صفات  بلندی از خداوند رو در کنار یه سری صفات دم دستی که ما باهاشون زندگی می کنیم قرار میدن تا یه بهانه ای باشه که از طریق صفاتی که بهشون دسترسی داریم بتونیم اون صفات بلند رو شناسایی کنیم؛ لذا باید بگم این فراز ها، فرازهای فوق العاده ای اند برای معرفت و شناخت خدا و اینکه انسان بتونه از موضوعات جزیی سیر کنه و حقایق کلی رو دریافت کنه. برای اونایی که اهل تفکر و فکر و تعمق و خلاصه معما و سئوال و اینجور مسائل هستند این فراز ها فراز های به شدت علمی و قابل استفاده ییه. این جمله به این معنی نیست که فرازهای دیگه علمی نبودنا. فرازا همشون علمی ومعرفتی بودن. اینا بطور مشخصی یه سیر تفکری و علمی در خودشون دارن و از این نظر ممتاز شدن. ان شاء الله که برکت این دعا و این تعمق ها هرچه بیشتر معرفتمون نسبت به پروردگارمون رو بالا بره و زندگی ما رو فتح بکنه.

 

 

جلسه 25

ما مدل های مختلفی که در فرازهای جوشن کبیر اومده رو با هم کار کردیم و امروز می خوایم یه مدل بیست و پنجمی رو با هم کار کنیم. یکسری از فراز های جوشن کبیر به صورت فاعل و مفعول اومده یا خیر ذاکر و مذکور یا خیر شاکر و مشکور یا خیر حامد و محمود... . این فراز ها دو استفاده ی بسیار مهم داره. اول، نیازمندی های ما در زندگی نیازهای دو طرفه ی فاعل و مفعولی است. ما دوست داریم هم کسی رو دوست داشته باشیم و هم کسی ما رو دوست داشته باشه. ما هم دلمون می خواد محب باشیم و هم محبوب ما هر دوتاشو میخوایم و این نظام دوتایی در همه ی صفات و نیازمندی های ماست؛ هم شاهد و هم مشهود؛ هم ببینیم و هم دیده بشیم. البته این نکته به راحتی می تونه منحرف شه اگر فاعل و مفعول حقیقی رو نبینیم ممکنه بجاش مردم رو در نظر بگیریم؛ مردم شاهد باشن و... . درسته که میگیم شما فاعل و مفعول باشین ولی مفعولی که فاعلش خداست. دوست داشته باشم خدا را و دوست داشته باشد مرا خدا. نه اینکه کاری کنیم که مردم ما رو حمد کنند با اینکه کار خوبی نیست. و نکته دوم حواستون باشه چه شاهد باشیم و چه مشهود شاهد و مشهود بودن برای خداست "یا خیر شاهد و مشهود". اگر یه جایی شاکر شدید فکر نکنید که این شما بودید که شکر کردید که توان شکرتون هم از خداست اگه یه جایی خدا ازتون شکر کرد گفت چه بنده ی خوبی نکنه یه وقت باد بیافته زیر گلوتون! اگر خدا داره شما رو شکر می کنه مشکور واقعی خداست. پس چه فاعل بودید چه مفعول بدانید آن قدرتی که شما را فاعل کرده از خداست. پس فاعل حقیقی خداست و آن صفت منحصر به فردی که شما رو مفعول قرار داده اون صفت هم برای خداست. پس بهترین فاعل و مفعول خداست؛ شاکر و مشکور خداست حامد و محمود خداست؛ همه ی اینا خداست.

این نوع فراز خیلی توی زندگیمون مهمه. یکی اینکه ما به صفات دو طرفه احتیاج داریم یعنی هم نسبت به خدا ذاکر باشیم و هم خداوند ما رو ذکر کنه ما به هر دوتای اینا احتیاج داریم ولی با توجه به خدا و نه با توجه به مردم و نکته دومشم اینه که یادمون باشه چه شاکر باشیم و چه مشکور چه حامد باشیم و چه محمود این ما نیستیم که داریم اینکارا رو می کنیم که توانش و ویژگی هاش رو خدا به ما داده پس واقعا "خیر حامد و محمود" خدای تبارکه. ان شاء الله که این نگاه عمیق در زندگیمون جاری بشه که اگه اینجوری بشه دیگه چشممون واقعا به خداست چشممون به دست مردم و به دهن مردم و فکر مردم و ذهنیت مردم نخواهد بود و این ما رو به یک انسان موحد و بزرگ تبدیل می کنه که  قبل هرچیز و با هرچیز و بعد از هرچیز خدای تبارک وتعالی رو میبینه. ان شاء الله که ما بتونیم به برکت امیرالمومنین و برکت این ماه مبارک در این شب های قدر عقب افتادگی هایمان را جبران کنیم.

 

 

شب قدر شبی ست که انسان می تواند قدر و ظرف خود را برای پذیرش حقایق گسترده تر نماید و ظرفیت انسان با احساس نیاز بیشتر بالا می رود. باید با این نیت دعای جوشن کبیر بخوانیم که من می خواهم نیازهای خودم را بیشتر بشناسم تا ظرفم گسترده تر شود تا از حقیقت بیشتر در این ظرف من نازل شود...

التماس دعای فراوان

 

 

نویسندگان: محبوبه آب شیرینی، مریم جعفری

۱۳ نظر ۲۳ تیر ۹۳ ، ۱۶:۳۹
گردان محمد رسول الله

بسم الله

 

خدا را شاکریم که به ما مقام مخلوق را عنایت فرمود و بنا به وعده اش، این مخلوق را هدایت کرد. و حمد و سپاس مخصوص خدایی است که به ما بزرگترین نعمت ها یعنی قرآن را عنایت کرد تا هرگز گمراه نشویم.  به امید آن که از هدایت یافتگان قرآنی باشیم.

 

 

سخن رو کوتاه می کنم. با توجه به نظام آموزشی جدید مدرسه که گردان ها تا حدودی از نام و حیثیت قبلیشون خارج شده اند برامون این سوال پیش آمد که تکلیف گردان برای ادامه راه چه می شود. به همین دلیل خدمت آقای رجبعلی رفتیم و تکلیف رو از ایشون جویا شدیم. فرمودند که مثل قبل به فعالیت خودتون ادامه بدید و به مرور سعی کنید با همراهان جدیدتان یکی شوید

 این شد که گردان دوباره فعالیت مجازی خودش رو ادامه می ده. خیلی ممنونم از عزیزانی که همواره این جمع مجازی و حقیقی رو حفظ کردند و تقاضا می کنم به امید آن که پیوستگی و عهد خواهریمان فارغ از مکان و زمان ادامه یابد و این حق به درستی به جا آورده شود، این جمع مجازی رو حفظ کنیم.

اگر متن و یا موضوع پیشنهادی دارید، برای وبلاگ خودتان بفرستید.

یا علی


۵ نظر ۲۳ تیر ۹۳ ، ۱۶:۳۸
گردان محمد رسول الله
پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۴۰ ق.ظ

خانواده و گروه سوره

یا محسن بحق الحسن

آنچه در جلسه ی اخیر گردان گذشت بحثی بود پیرامون خانواده و گروه سوره.

همانطور که در گزارش جلسه ی قبل ارائه شد سوره های  شمس،اعلی و لیل با محور مشترک تزکیه با هم در یک خانواده قرار می گیرند.در این درس سوره ی مبارکه ی نازعات نیز با همین محور مشترک در این خانواده جای گرفت.سپس سوره ی مبارکه ی مومنون با محور مشترک فلاح با خانواده ی مذکور تشکیل یک گروه دادند.در ادامه ی درس به بررسی انواع موضوعات مرتبط با فلاح پرداخته شد.

ادامه ی جلسه به بحث و بررسی پیرامون شرایط جدید مدرسه قرآن در راستای آزمون تعیین سطح هفته ی آینده و ترمی کردن کلاس های تدبر گذشت و اما فارغ از هر اتفاقی که برای ادامه ی کلاس ها بیفتد مسلما تلاش گردان بر حفظ انسجام گردان خواهد بود بای نحو کان!

انشاالله که هر آنچه خیر است برای کل نظام مدرسه از جمله گردان ما اتفاق بیفتد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد

۹ نظر ۰۵ تیر ۹۳ ، ۰۱:۴۰
گردان محمد رسول الله
چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۰۱ ب.ظ

عملیات های هفتگی

بسم الله الرحمن الرحیم

و اما گردان محمد رسول الله (ص) در این هفته می رسد به ششمین واژه ای که در این هفته ها با هم خواندیم یعنی؛ واژه ی زیبای حریم.


و صلی الله علی محمد و آل الطاهرین

۴ نظر ۰۴ تیر ۹۳ ، ۲۲:۰۱
گردان محمد رسول الله