محمد (ص) پیام آور قرآن

!محفلی مجازی برای مباحثه ای حقیقی
مشخصات بلاگ
محمد (ص) پیام آور قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد
به نام خدای محمد،روشنی بخش دل ها، دل هایمان را گرفته ایم و با قدم هایمان وارد گردان محمد رسول الله (ص) شده ایم تا دلمان را با تابش نور حقیقت از کلام وحی تنظیم کنیم. گردان محمد رسول الله (ص) نام یکی از گردان های مدرسه قرآن و عترت دانشگاه تهران است. در این مدرسه افراد در گروه هایی با عنوان گردان به یادگیری راه های تدبر برای انس هر چه بیشتر با قرآن می پردازند تا به برکت نگاه های رسول مهربانی دل، فکر، اندیشه و عمل هایشان رنگ قرآن بگیرد، انشاالله.
در همین راستا ما، گردان محمد رسول الله، بر آن شدیم تا وبلاگی ایجاد کنیم که در آن نوای نفس نفس زدن های آدم هایی که دلشان می خواهد نگاهشان را به قرآن در یک جمع از جنس گردان وسعت ببخشند، به گوش رسد.اینجا اتاق جلسات آمادگی و تمرین گردان برای عملیات است. بحث هایی که در ابتدا مطرح می شود برای تکمیل و نزدیکی به حقیقت نیازمند همکاری همه هم گردانی های عزیز است و از آن جایی که ما تمام مردم جهان را عضوی از گردان محمد رسول الله می دانیم، از شما و تمام هم گردانی های عزیز خواستاریم تا در این بحث ها مشارکت جدی داشته باشند و لطفا در صورتی که نکته ای درزمینه ی تکمیل بحث به نطرتان میرسد حتما ارائه دهید.
یا علی

توجه کنید:
این خانه بنا دارد هر هفته مطالبش را تازه کند. لطفا تمام مطالب در صفحه اول را مطالعه نمایید.

۱۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۲ ثبت شده است

چهارشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۲، ۰۷:۵۳ ق.ظ

شرح نظام ولایت

بسم رب محمد و آل محمد

فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِی یَا مُوسَى إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى

سلام به همه هم گردانی های عزیز در سراسر هستی، سلام. از آن جا که جمع شده ایم تا برای ظهور حضرت حجت آماده شویم لازم است تا در جمع گردانمان اصول در کنار هم بودن و اصول خدمت به نظام ولایت را بیاموزیم و تمرین کنیم؛ چرا که ظهور حضرت وابسته به تربیت و قیام جمع هایی توحیدی است. قطعا اولین گام برای رشد و حفظ چنین جمع هایی آشنایی با اصول و نظام یک جمع توحیدی است. از این رو بر آن شدیم تا مجموعه متنی با عنوان "آداب ورود به گردان" تهیه شود تا در کنار هم برای خدمت به محضر حضرت حجت آماده شویم. خواهشمندیم با نظرات ارزشمندتان یاریمان کنید.

متن "شرح نظام ولایت" از جمله متونی است که در این راستا تهیه شده است تا به واسطه کلام ناقص ما قطره ای از کوثر هستی شرح داده شود و به برکت دعای حضرات معصومین حقیقت آن در دل تمام اعضای گردان محمد رسول الله جای گیرد؛ انشاالله که قبول باشد. بدین ترتیب در ادامه به این بحث پرداخته می شود.

ولی عالَم خداست.  تدبیر عالم به دست اوست. اوست که اراده می کند و امرش نازل می شود. او عالِم به همه عالَم است و تمام عالم در ید قدرت اوست. او حکیم است و  محیط بر همه عالم. و اوست که چنین مقدر فرموده تا خلیفه ای برای خود بر زمین قرار دهد تا تمام ویژگی های خود را به او عطا کند؛ از جمله ولایتش را.

این ولایت از جانب خدا به مقرب ترین بنده اش، محمد مصطفی، عطا شده است و به همین ترتیب هر کس به مقرب ترین بنده خدا نزدیک تر باشد بر دیگر بندگان ولایت پیدا می کند.

بعضی از تمام جهات بر دیگران ولایت دارند مانند حضرات معصومین و بعضی تنها از یک یا چند جهت بر دیگری ولایت پیدا می کنند؛ مانند پزشک که تنها از حیث طبابت بر مریض ولایت پیدا می کند.

از جمله وظایف افراد آن است تا کسانی که بر خود ولایت دارند را بشناسد و بیابند تا از آن ها تبعیت کند چرا که خداوند هدایت و نجات افراد از هلاکت را در گرو پیروی از ولی قرار داده است. مریض بایستی پزشکی با درایت را بیابد و از او تبعیت کند و این تبعیت واجب عقلی است. خداوند در نظام ولایت شفای فرد را در تبعیت از پزشک قرار داده است.

اما در این میان توجه به این نکته ضروری است که چون مریض خدا را ولی عالم می داند و به خاطر او ولایت پزشک را پذیرفته است قدرتی برای طبابت پزشک قائل نیست بلکه از روی وظیفه و به فرمان خدا از پزشک تبعیت می کند. مریض، پزشک را واسطه ای می داند که خداوند تبعیت از او را واجب قرار داده است و در حقیقت خداوند شفای مریض را در تبعیت از پزشک قرار داده است. حتی اگر پزشک اشتباه کند چون مریض به ولایت الهی قائل است می داند که خداوند ولایت خود را اعمال و از مسیری دفع ضرر می کند و البته اگر دفع ضرر نشود نیز خیر خدا در آن بوده است.

از دیگر مصادیق ولایت در جامعه معلم است که از جهت علم مورد تخصص خود، بر دانش آموز ولایت دارد. یادی کنیم از امام راحل، خمینی کبیر، که فرمایشی به این مضمون دارند که برای یافتن علم دین باید به حوزه علمیه رفت اما این حوزه نیست که به طلبه علم را می دهد. وقتی دانش آموزی می داند که بنا به نیاز و وظیفه اش بایستی تحت تعلیم معلمی قرار گیرد بایستی به وظیفه اش عمل کند. در این راستا تمام فرمان ها و تکالیفی که معلم بر عهده او قرار داده است را انجام می دهد و تبعیت از او را تبعیت از خدا می داند. حتی اگر معلم بنا به صلاح دیدی تغییراتی در کلاس درس ایجاد کند و یا شخص دیگری را به عنوان جانشین خود قرار دهد، دانش آموز از آن جا که برای "واسطه" قدرتی جدا از قدرت خود قائل نیست و نزول علم را از خدا می داند، صلاح دید معلم را بدون هیچ بهانه و کوتاهی تبعیت می کند و تبعیت از او را لازمه هدایت خود می داند؛ چرا که از نظر دانش آموز توحیدی ولایت خدا بر تمام نظام عالم گسترده است و اوست که اگر بخواهد بدون مسیری علم را به او می رساند و او تنها مکلف به انجام وظیفه است.

و انشاالله این داستان ادامه دارد به برکت صلواتی بر محمد و آل محمد...

۶۵ نظر ۳۰ بهمن ۹۲ ، ۰۷:۵۳
گردان محمد رسول الله
يكشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۲، ۰۱:۱۴ ب.ظ

گزارشی از همایش سوره مبارکه عصر

همایش سوره مبارکه عصر، با نام «عصاره حیات» که ششم آبان در تالار شهید دهشور پردیس علوم برگزار شد، بر آن بود تا با سپری کردن لحظاتی در محضر این سوره مبارک، ارزش مهم ترین سرمایه انسان یعنی عمر را متذکر شود و راه کارهایی برای جاودانه نمودن این سرمایه و جلوگیری از تباهی آن معرفی نماید.

«همه ما در طول مدت عمرمان چیزى را مى گیریم، چیزى مى دهیم. آن چه مى گیریم، همین هایى است که در طول زندگى به دست مى آید. ما در مقابل همه دستاوردهاى خود، چیزى را داریم به طور مستمر و بى وقفه تحویل مى دهیم و آن، مدت، مهلت و فرصت ما در این دنیاست؛ این دارد تمام مى شود. سرمایه اصلى دارد ذره ذره کم مى شود؛ مثل یخى که انسان در دستش بگیرد و آب شود. این سرمایه را باید به سرمایه تبدیل کنیم.»

این جملات قسمت هایی از صحبت های مقام معظم رهبری است که به زودگذر بودن و ارزشمندی عمر انسان اشاره دارد و غفلت از آن را معادل خسر و تباهی این سرمایه معرفی می کند. حفظ این سرمایه با توجه به سوره مبارکه عصر در چهار راه کار که در واقع جلوه گر یک حقیقت هستند، بیان می شود: «ایمان، عمل صالح، تواصی به حق وتواصی به صبر».

بنا به نظر نگارنده کتاب شریف المیزان، «عمل صالح» در حقیقت همان «ایمان»، «تواصی به حق» همان «عمل صالح» و «تواصی به صبر» همان «تواصی به حق» است؛ چرا که وصیت، رمز جاودانه نمودن پیام ایمان و جاری نمودن آن در جان بشریت است تا بدین وسیله حیات حقیقی را در سراسر عالم وجود جاری سازد. انسان هدایت یافته هرگز نمی تواند در مقابل هلاکت دیگران بی تفاوت باشد و هر آن در کمال دلسوزی و سرشار از عشق، انسان ها را به سوی حق و صبر در مسیر او می خواند و در این تواصی حیات انسانیت را جاودانه ساخته و سرمایه عمر را به سرمایه ای ماندگار تبدیل می کند.

در یک جمله به بیان سوره مبارکه عصر، دوری از خسر تنها برای انسان کامل و آنان که به او پیوسته اند، میسر است و تنها پیروی از او یعنی «عصاره حیات» است که عمر گران بهای انسان را در فشاری ثمر بخش از خسر نجات می دهد و با گوهر ایمان جاودانه می سازد.

همایش عصاره حیات با تمام کاستی هایش بهانه ای بود برای ذکر نامی از امام عصر که حقیقت ایمان است و برای تواصی یک دیگر به حق و صبر برای یاری او. به امید آنکه «عصاره حیات»، خدمتگزاری در محضرش را برای همه ما و تمام کسانی که در برگزاری هر چه بهتر این همایش، حتی برای لحظه ای تلاش کردند، بپسندد.

 

از نشانی های ذکر شده می توانید برای دریافت کلیپ های همایش اقدام نمایید:

دریافت
عنوان: کلیپ کلمات سوره مبارکه عصر

دریافت
عنوان: کلیپ خسر

دریافت
عنوان: احیای سرمایه

به دلیل حجم بالا، کلیپ تواصی در سه قسمت آماده دریافت می باشد:

دریافت
عنوان: کلیپ تواصی.قسمت اول

دریافت
عنوان: کلیپ تواصی.قسمت دوم

دریافت
عنوان: کلیپ تواصی.قسمت سوم

۱ نظر ۲۷ بهمن ۹۲ ، ۱۳:۱۴
گردان محمد رسول الله
يكشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۲، ۱۲:۱۵ ب.ظ

سروده ای در وصف سوره عصر

 دبیر همایش سوره مبارکه عصر: عصر روز قبل از همایش با یکی از اقواممان برای کلاس آقای رحیمی در مدرسه اهل بیت بودیم. همین طور که در حال انجام هماهنگی های همایش بودم، از ایشان که همسرشان شاعر هستند، خواستم که از همسرشان (آقای علیرضا قنبری) بخواهند برایمان شعری بگویند. با اعلام موافقت ایشان، خانم فردوسی چند دقیقه ای سوره عصر را برای آقای قنبری توضیح دادند و با این که زمان کمی داشتیم، ایشان لطف کردند و پذیرفتند که با مضامین سوره عصر و خطاب به امام عصر (عجل الله) شعری بسرایند.

در کمال تعجب ما این شعر زیبا زودتر از زمان مقرر به دست ما رسید.

شعر همایش سوره عصر- علیرضا قنبری

ما قایقِ تن خسته توفان زده ایم…………………………….حرف از سفرعشق فراوان زده ایم

تردید نداریم که ساحل دور است…………………………….تردید نداریم که خسران زده ایم

خسران زده ایم و هم چنان می مانیم………………………………ما خاک کویر و تشنه بارانیم

هر چند که در حسرتِ سودیم همه……………………..ما هر چه که هستیم زیان کارانیم

هر چند که پای دلمان بی تاب است……………….آن دل که به مقصد برسد نایاب است

ای رود! تو باید که به دریا برسی……………………..رودی که به دریا نرسد مرداب است

وقتی که دلی مثل بیابان داریم………………………….وقتی که به لب دعای باران داریم

یک راه فقط تا به اجابت مانده است……………….ایمان، و عمل به آن چه ایمان داریم

او شاعرِ شعرِ لحظه دیدار است………………….او «گلشن راز» و «مخزن الاسرار» است

سوگند به عصر، می رسد روزی او………………مردی که خودش «عصاره اعصار» است

هر چند که از معرکه دوری بکند……………………..«انسان» شده با «زیان» عبوری بکند

جز آن که فقط در پی «حق» باشد و بس…………جز آن که سفارش به «صبوری»بکند


۱ نظر ۲۷ بهمن ۹۲ ، ۱۲:۱۵
گردان محمد رسول الله
سه شنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۲، ۰۸:۱۸ ب.ظ

مقعد صدق...

به نام ملیک مقتدر

آنچه در این هفته بر  گردان محمد رسول الله گذشت عمدتا متمرکز بر موضوعات سوره ی مبارکه قمر بود و بررسی محتوای علمی  درس نهم کتاب تدبر سوره ای به جلسه ی بعد محول گردید؛ لذا در ادامه مختصری از روش مطالعه و جمع بندی سوره ی مبارکه ی قمر ارائه خواهد شد.

در قدم اول سوره با توجه به موضوعات آیات دسته بندی گردید. دسته بندی آیات بدین قرار است: دسته ی اول (آیات یک تا هشت): در این آیات که موضوعات سوره به اجمال پوشش داده می شود ، واژه های آیه، نباء، حکمه بالغه و نذر به عنوان مولفه های اصلی سوره بیان شده اند. این مولفه ها همگی جنبه هایی از حقیقت هستند که مومنان و کفار سوره براساس چگونگی مواجهه با آنها دسته بندی می شوند. برای مثال، سوره به افعال کفار با عباراتی همچون  اعراض، تکذیب، نسبت سحر به آیات و تبعیت از هوای نفس اشاره می کند که شرح قیامتی این رویگردانی در آیه هشت ذکر شده است نکته ی مهم دیگر عبارت "کل امر مستقر" است که همچون روحی در پس زمینه ی آیات این دسته وجود دارد.

دسته ی دوم (آیات نه تا 42): این دسته حکایت کننده سرگذشت اقوام نوح، عاد، ثمود، لوط و فرعون است که همگی نمادهایی بارز در مقاومت علیه مولفه های ذکر شده در آیات دسته ی اول هستند. در این دسته، توجه به دو آیه ی "فکیف کان عذابی و نذر" و "و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر" که از آیات غرر سوره هستند، در کشف و فهم غرض سوره کمک می کند.

 دسته ی سوم (آیات 43 تا 48): این آیات با ارائه ی گزاره هایی کلی از کفار درسوره به  بیان چند وجه مشترک در بین آن ها از قبیل قائل شدن تقدس، اقتداری توهمی و اعتماد به قومیت خود می پردازد. در انتهای این دسته نیز مانند دسته اول از شکست و عذاب قطعی آنها در دنیا و آخرت صحبت می کند.

در دسته ی آخر (آیات 49 تا 55) از امر و تقدیر خداوند و کلمح البصر بودن این امر، ثبت اعمال کوچک و بزرگ و نهایتا جایگاه متقین در مقعد صدق عند ملیک مقتدر می باشد.

و اما جمع بندی ارائه شده از سوره ی قمر  به شرح زیر است: قرآن حکمه بالغه ای است که نبأ وجه خبر دهنده ی آن، آیه وجه دلالت کننده ی آن و نُذُر وجه بیم دهنده اش می باشد و همه ی اینها حقایقی نزول یافته اند در جهت فعال کردن ذکر در نظام انسانی. پس تنها کسی وضوح حقایقی همچون شق القمر را تکذیب کرده و از آن روی می گرداند که تبعیت از هوای نفس در وجودش ریشه دوانده باشد.در واقع مکذبان سوره مبارکه قمر کتاب به اصطلاح آسمانی را که ادعای پیروی از آن را داشتند بر اساس هوای نفس خود نوشتند و بر آن نام زبور نهادند. در حالی که  آیه ی مبارکه " و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر "  این نکته را متذکر می شود خداوند با تیسیر (آسان نمودن) قرآن مسیری را در مقابل انسان نهاد تا بتواند به مقعد صدق عند ملیک مقتدر برسد. انشاالله ما به برکت سوره ی قمر از متقین باشیم و هیچ گاه به کمتر از بهایی که خداوند برایمان مستقر نموده است راضی نشویم "فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر"

پی نوشت: در ابتدای جلسه چند سوال از سوره و درس نهم مطرح شد که در ادامه به منظور آمادگی برای جلسه بعد گردان دو سوال از بین آن ها مطرح می شود؛ انشاالله که بزرگواران ما را از علمشان بهره مند سازند:

1-مولفه احکام به تفصیل و مولفه احکام چه تفاوتی با هم دارند و چگونه آن ها را در آیات احکام مشخص کنیم؟ لطفا مثالی هم ذکر کنید.

2-با توجه به سوره قمر با سیر چه مسیری و چگونه می تواند به مقعد صدق رسید؟

 

۴۸ نظر ۲۲ بهمن ۹۲ ، ۲۰:۱۸
گردان محمد رسول الله
چهارشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۲، ۰۲:۰۲ ب.ظ

یس، حیات بخش دل ­ها

به نام خدای عزیز رحیم

در ابتدای کلاس ذهنمان را با پرداختن به بحث احکام و انواع تفصیلها نرمش دادیم و با انواع تفصیل ها آشنا شدیم:

1-تفصیل تفریعی که به بیان علت می پردازد.

2-تفصیل تمثیلی و تشریعی که با بیان داستان ها و مثال ها حقیقت را برایمان می گشاید.

3-تفصیل تکوینی که با بیان آیات طبیعی سعی در شناساندن احکام دارد .

4-تفصیل آخرتی که به معاد و زنده شدن مردگان می پردازد.

5-تفصیل بیانی که با استفهام، مخاطب را به فکر فرو برده و حقیقتی را به او منتقل می کند.

اما در این بین دو سوال برایمان ایجاد شد و آن این بود که اِحکام چه فایده ای دارد؟ و تفصیل چرا باید باشد؟

به جواب هایی نیز دست یافتیم: باید اِحکام را بشناسیم تا در شرایط و موقعیت های مختلف مبنای تشخیص داشته باشیم. تفصیل درحقیقت همان احکام است؛ یعنی جلوه حقیقت بالایی (احکام) است در مراتب پایین تر و بسترهای مختلف. بدون تفصیل نمی توان احکام را در زندگی یافت، به این معنی که جاری کردن یک حقیقت در زندگی تفصیلی است برای آن احکام. مثلا حُسن در کلام، همان توحید است در بستر سخن گفتن! با این تعریف می فهمیم که تفصیل از جنس فهم نیست؛ از جنس بستر است. هر چند ممکن است در مسیرش فهم حاصل شود.

مثلا این جمله که «انسان باید همواره دشمنی خود را با دشمنانش نشان دهد» اِحکام است. در زمان دفاع مقدس تفصیل این احکام اسلحه بود و در زمان حال رشد علمی است. همه اینها تفصیلی بر مبارزه با دشمن است در بسترهای مختلف

ذکر این نکته مهم است که احکام و تفصیل یک موضوع روشی نیست، موضوعی کاملا اعتقادی و توحیدی است. تفصیل به علت وجود مراتب است و خدا جلوه کرده و جلوه اش جلوه کرده و جلوه اش جلوه کرده است تا به ما رسیده است.

در کتاب های آموزش روش های تدبر، تبیین هر روش با ذکر سوره ای انجام شده است. در انتخاب سوره، نزدیک بودن روش به حال و هوا و سیاق سوره لحاظ شده است. درس هشتم کتاب تدبر سوره ای، انواع تفصیل را که به انواع بسترهای وقوع یک حقیقت مربوط است، بیان می دارد. روش کاری که به سوره یس کاملا نزدیک است.

سوره مبارکه یس با قسم به قرآن حکیم شروع می شود؛ یعنی قرآنی که دارای حکم است. خداوند حکیم متناسب با موقعیت های مختلف حکم هایی صادر می کند. سوره یس جواب قسم را ارسال پیامبر قرار داده است، پیامبری که بر صراط مستقیم است و در واقع خودش صراط ساز است. یعنی پیامبر انسانی حکیم است و مبتنی بر محکم، احکامی را ارائه می دهد. این نزول حکمت، رسول و صراط تنها مسیر رسیدن به عزت است.

مسیری که خداوند توسط پیامبر، قرآن و صراط مستقیم بیان کرده است تا بتواند انسان را تکان بدهد و به خودش بیاورد، انذار است. در واقع انذار نقطه آغاز این ماجراست. البته به نظر میرسد بعضی از  انسان ها، نسل در نسل در بی توجهی به انذار مسابقه داشته اند! قول خدا هم همیشه درباره آنها تحقق پیدا کرده و این قول خدا حق است. اگر کسی در برابر این انذار غفلت کند، به مرور دریافت انذارش ضعیف تر میشود. به قول سوره یس گوشش سنگین می شود و دیگر حق را نمی شنود. البته غفلت انواع مختلفی دارد؛ بعضی حجاب میآورند، بعضی می شوند غل و زنجیر و دست و پای آدم را می بندند و اما در مقابل کسانی که اهل تبعیت و خشیت هستند، انذار برایشان بشارتی می شود بر مغفرت و اجر کریم.

همه تفاوت این دو دسته در ذکر و غفلت است. وقتی شخصی در موقعیتی می داند کاری بد است و انجامش نمی دهد، همان برایش می شود ذکر. شخص دیگری با علم به بد بودن این کار انجامش می دهد و برای خودش بد بودن کار را توجیه می کند و همین منجر به غفلت او می شود. انسان تا وقتی انذار را نپذیرفته به حیات نرسیده و در واقع مرده است. پذیرش انذار، حیات را در انسان ایجاد می کند.

پی نوشت:

1-خدایا یاری مان کن حق پذیر باشیم و با شناخت رسولی که تو برایمان فرستادی محکم ها را تشخیص دهیم و در هر موقعیت خاشعانه از آنها تبعیت کنیم.

2-شاید ما خود را در فهم احکام و تفصیل عاجز ببینیم ولی خداوند «عزیز» همواره امیدوار است تا ما با این مسیر آشنا شویم. فهم این نکته خودش امید ساز است برای تلاش هر چه بیشتر.

3-در پایان لازم است یادآور شویم مشتاقانه پذیرای گزارش ها، سوره نوشت ها و حتی گزاره های دوستان پیرامون جلسات گردان هستیم!

یا علی

 

۱۳ نظر ۱۶ بهمن ۹۲ ، ۱۴:۰۲
گردان محمد رسول الله
چهارشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۲، ۱۲:۳۱ ق.ظ

به نام خدای عزیز رحیم!

بسم الله الرحمن الرحیم

چند سال پیش، حوالی شب های مقدس قدر، آقای اخوت از دعای جوشن کبیر برایمان گفتند، از صفات و اسماء خدا، اینکه هر صفتی از خدا یک برنامه است، یک راه است برای ما و ما باید بگردیم و در قبال هر اسم و صفت خدا، وظیفه مان را تشخیص بدهیم. مثلا اینکه می گوییم خدا بصیر است، یعنی ما باید حواسمان به افعال و بروزاتمان باشد، چون خدا دارد نگاهمان می کند.

در این جلسه از گردان هم هر بار که آقای چیت چیان از «عزیز» بودن خدا می گفتند، همه این حرفها برایم مرور می شد. ذهنم فعال شده بود که بگردد دنبال وظیفه ام در جایگاه های مختلف! خدایی که سوره مبارکه یس برایمان به تصویر کشید، «عزیز» است؛ عزیز یعنی «شکست ناپذیر»، شکست ناپذیری که هرگز در هدایت خلقش خسته نمیشود.

خدای عزیزمان، برای مردم رسول فرستاد. آنها تکذیب کردند، رسولی دیگر فرستاد، باز هم تکذیب کردند. یک رسول دیگر هم فرستاد. خدای عزیز با چند بار حرف گوش نکردن به حال خودت رهایت نمی کند. هزار بار هم که قول داده باشی و زده باشی زیر قولت، شاید خودت خسته شوی، اما خدا خسته نمی شود!

خدای عزیزم! برای فهم عزیز بودنت، همین بس که باز دستِ دل سر تا پا گناه ما را گرفتی و آوردی در گردان محمد رسول الله(ص) و نشاندی سر سفره سوره مبارکه یس، تا بشنویم و تا بنوشیم از حقیقت و فیکون دیگری در جهت جوانه زدن در دلمان اتفاق بیفتد! الحق که حمد مخصوص توست! الحمد لله رب العالمین

 آسیه نیک صفات

 

۶ نظر ۱۶ بهمن ۹۲ ، ۰۰:۳۱
گردان محمد رسول الله
چهارشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۲، ۱۲:۱۷ ق.ظ

نقطه

سلام به شما، به شما و شما و بقیه شماها.

دوستان واقعا چه طوریه؟ من تو هیچ کلاسی به اندازه کلاسمون حس غافل گیری ندارم. هیچ وقت متن کلاسی که درش شرکت کردم (ریاضی،فیزیک،روان شناسی،هنری و...) شخصا منو مخاطب قرار نداده. منِ حانیه محبعلی را می گم ها! اما کلاس قرآن یه چیز دیگس. عجیبه واقعا! من همین طوری برا خودم تو فضای کلاس نشستم، یه دفعه یکی از پشت می زنه رو شونم؛مسلما محدثه سامت نیست. بر می گردم، می بینم سوره یس است، اِن قدرم بلنده که برای دیدنش گردنم می خوره پسه سرم. بعد از اینجا به بعدش جالب می شه. نیگا می کنم می بینم مچ دستم داره از جا در می آد. سوره دستمو گرفته داره می بره بالا، بالا و بالاتر. ازاون بالا ، از من فقط یه نقطه مونده که لزوما شکل نقطه هم نیست چه برسه به آدم. اصلا معلوم نیست چی هست. شما هم همچین حسی را تجربه کردید؟

اگه حس شمام مثل حس منه، بیایید با هم هم کلام بشیم و به سوره یس بگیم: یس جان، آخه ما شکل رجلٌ یَسعی هستیم؟ چرا مچ دست ما رو گرفتی؟ یس عزیز، به کُن فیکون ما فک کردی؟ یعنی واقعا أغلال أعناق و غشی بصر مارو ندیدی؟ دیگه طایر معکم را نمی گوییم. دوستمان یس، ما از أعهد إلیکم یا بنی آدم أن لا تعبدوا الشیطان چیزی یادمون نمی آد ها! ولی یه چیزی رو می فهمیم یس جان، انذارت مارو کَالعرجون القدیم می کنه. می ترسیمو کوچیک می شیم. کوچیک می شیمو نقطه می شیم. نقطه ای که سمع و بصرش ویران شده و از همه مهم تر، قلبی براش نمونده. یسِ ما، الان فقط یه بشارتهِ که ما رو نجات می ده. اطمینان داریم که ما توی این آیه جا می گیریم: و ما لیَ لا أعبد الذی فطرنی. یعنی فطرنی ها! یعنی از هیچی و عدم ها! بدون هیچ استحقاق و شایستگی ها!... تازه اینو نگفتیم یس جان!،  إنـــــّا  نحن نحن نحن ( خیلی بگیمش) نحی الموتی. یس جان یعنی می شه این ارض های المیتهُ، احییناها بشه؟ یعنی می شه این ارض های المیتهُ، حب یاکلون بده؟ بعد جنات داشته باشه، وای! فجرنا فیها من العیون بشه! چه قد این نقطه ها ذوق می کنن. پس فسبحان الذی بیده ملکوت کل شیء و إلیه ترجعون. یس جان، ما داریم می ریم اما خداحافظی نمی کنیم. فقط تا ما می رسیم به دامن قمر،تو بلند بگو و هی بگو می شه، می شه، می شه.

حانیه محبعلی

 

۵ نظر ۱۶ بهمن ۹۲ ، ۰۰:۱۷
گردان محمد رسول الله
جمعه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۲۹ ب.ظ

لحظه ای برای تازه شدن

بسم الله الرحمن الرحیم

هر بار که در جلسات گردان حاضر می شوی باران رحمت و شور و معرفت است که  در سراسر وجودت جریان می یابد با این حال در بعضی از این جلسات چنان شور باران تو را به وجد می آورد که صدای ضربان قلبت را به وضوح می شنوی. آنقدر کلمات و واژه ها در ذهنت بالا و پایین می رود و انقدر از حقایق سرشار می شوی که حس می کنی با آن آدم قبل جلسه فرق می کنی و الان آدم دیگری شده ای. انگار می خواهی با تعریف های جدید شکل گرفته در ذهنت  جور دیگری زندگی کنی  مثلا با الگویی از جنس ذکر! این وصف کوتاهی بود از آنچه این هفته بر گردان محمد رسول الله گذشت در محضر سوره مبارکه یس.

سوره مبارکه یس یکی دیگر از سوره هایی است که در سلسله تمرین های کشف احکام و تفصیل از محضرش بهره مند شدیم.  همان طور  که در یادداشت قبل ذکر شد تمرین این جلسه کشف احکام ترین آیه سوره مبارکه یس بود و چیدن سایر آیه ها ذیل آن برای رسیدن به غرض سوره.در ابتدای جلسه گمانه زنی هایی برای یافتن آیات احکام حول چند آیه انجام گرفت؛  آیات2؛2 و 3؛ 5؛ 82 و 83. تلاش شد تا با درکی از سوره و با محوریت آیه یا آیات احکام غرضی از سوره ارائه شود و با توجه به این درک تمام سوره ذیل آن قرار گیرد. این محک مناسبی است برای آن که  ببینیم آیا آیه انتخابی ما همان محکم ترین آیه سوره است یا نه!  که اگر به آیاتی بر خوریم که از آیه احکام پیشنهادی ما محکم تر باشد و نمی تواند ذیل آن قرار  گیرد به این نتیجه می رسیم که آیه احکام را اشتباه انتخاب کرده ایم.   

این مسیر به همین ترتیب طی شد تا   به آیه 82 رسیدیم؛ آنجا که خداوند می فرماید: انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون، بعد از گمانه زنی های نهایی و انتخاب این آیه به عنوان آیه احکام سوره به  مطالعه تفسیر آیه در المیزان پرداخته شد. بدین ترتیب به  سرنخ های مفیدی برای ادامه مسیر و کشف مؤلفه های  پوشش دهنده کل سوره دست یافتیم.

پای حرف علامه که نشستیم به چهار مولفه رسیدیم: اراده  امر- کن- فیکون

اراده—فعل الهی

امر--- شان و اقتضا

کن—حکم خداوند

فیکون--- شیء (هرچیزی)

با انتخاب این مؤلفه ها توانستیم  کل آیات سوره را  در ستون هایی با محوریت آنها قرار دهیم و رابطه احکام با تفصیل ها به طور منطقی دنبال شد.

فعل الهی—عزیز رحیم

شان و اقتضا—انذار + ذکر+ رسول+ قرآن

حکم خداوند—پذیرش انذار+ تبعیت از ذکر

شیء (هرچیزی)—فضیلت و حیات

 خداوند آفریننده حیات است و هر شیءای برای ایجاد شدنش نیازمند حکمی است. این حکم نیازمند اقتضائاتی است که بنا به فرمان الهی تامین می شود.

هرلحظه زندگی انسان فرصتی است تا خود را در برابر حکمی از خداوند ببیند؛ حکمی که با پذیرش و تبعیت از آن یک فیکون برایش اتفاق می افتد، می شود یک آدم جدید، و باز هم یک فرصت، یک حکم، یک تبعیت، و باز هم شدن و یافتن حیاتی دوباره، و انتهای این مسیر رشد است و کمال و در صورت عدم تبعیت ضلالت و گمراهی.  بدین ترتیب دیدیم که سوره مبارکه یس برای ما از تازه شدن می گوید؛ از حیاتی دوباره که هر آن در مسیر زندگی هر شخصی واقع می شود.

خدایا به برکت سوره مبارکه یس، یاریمان کن تا بدانیم و بفهمیم که  بزرگترین دستاورد و حاصل  زندگی مان تبعیت از توست. تبعیت از تو و امر و حکم تو به برکت صلواتی بر محمد و آل محمد.آمین

۱۴ نظر ۱۱ بهمن ۹۲ ، ۲۳:۲۹
گردان محمد رسول الله
چهارشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۲، ۰۷:۰۲ ب.ظ

احکام و تفصیل در سوره ی مبارکه فصلت

بسم الله الرحمن الرحیم

 آیات احکام به تفصیل ، آیاتی هستند که  نزول حقایق را در بستر­های مختلف شرح می­دهند. احکام به تفصیل یعنی حقیقتی که جاری می­شود.احکام روح است. تمام اعضای بدن ما دارای روح است؛ دست ما ،پا و قلب و چشم و... ولی هر کدام روح داشتن خودشان را یک جور نشان می دهند . این جلوه ها تفصیلی از حقیقت روح داشتن است.

آیات تفصیلی بستر­های وقوع هستند و و وجودشان وابسته به احکام  معنا و شرح می­یابد و در واقع به حقیقت ثابت جاری در هر تفصیل احکام می گویند.. نزول احکام در هر بستری تفصیلی از آن احکام است که منجر به نظامی دارای مراتب می­شود. بدین ترتیب مراتب بنا به نزدیکی یا دوری به ذات ربوبی دارای مرتبه می­شوند و یک مرتبه بالاتر احکامی برای مرتبه پایین­تر و بالعکس می­باشد؛مثلا علم خداوند احکام است نسبت به حی بودن خدا و حی بودن خدا احکام است به نسبت ضار و نافع بودن خدا و ضار و نافع بودن خدا تفصیلی از صفت حی خدا و حی بودن خدا تفصیلی از علم او.

دارای مراتب بودن حقایق در قرآن به خاطر عوالمی است که در هستی  جریان دارد. برخی مربوط به ذات ربوبی و صفات و اسماء وتجلیات  اوست ،برخی مربوط به حقیقت کتاب و ملائکه و عرش است و برخی به نزول ملائکه و نزول پیامبران و وحی اشاره می کند.بدین ترتیب، همان طور که ذکر شد، موضوعات به نسبت نزدیک و دور بودن از ذات ربوبی دارای رتبه می شوندو عوالم پایین تر سایه ی عالم بالاترند

اگر رسول نباشد اَحکام معنی ندارد،اگر وحی نباشد رسول معنی ندارد.این نظام دارای مراتب است.

بدی ها ،رذایل و کفر از تفصیل حق است که به وجود می آیند واین نکته خیلی نکته ی مهمی است یعنی اگر حق نبود هیچ کدام از اینها معنی ندارند.و کفر سایه ی وجود حق است و در تفصیل آن به وجود آمده.همه چیز سایه وجود حق است و عالم فعل وجودی حق است .یعنی صفات وجودی خدا به واسطه وجود موجودات بروز پیدا می کند و بودن یا نبودن موجودات تاثیری در واقعیت صفات خدا ندارد.

برای مشخص تر شدن این حقیقت یک معلم را درنظر بگیرید .معلم معلم است؛ چه تدریس بکند ،چه تدریس نکند.حضور دانش آموزان زمینه را برای بروز معلم بودن آن فرد فراهم می کند . و در نبودن دانش اموزان هم چیزی از معلم بودن او کم نمی شود.کسی که خوب است چون از انوار خدا استفاده کرده خودش سود برده وگرنه سود و زیانی به خدا نمی رساند.انسان می تواند بهره ببرد یا نبرد  و اگر همه ی عالم مثل حضرت علی شوند یا مثل شمر شوند. چیزی از خدایی خدا کم نمی کند یا به آن نمی افزاید؛ البته این موضوع با اهمیت هدایت بشر نزد خدا فرق می کند.

همان طور که ذکر شد، هر سوره بیانگر نحوه ی ارتباط حقایق در آن سوره است .به این ترتیب آیاتی که ما  را از نزول حقیقتی خبر می دهند که در پی آن ،بستر ها  وزمینه های دیگر می آیند ،آیات «احکام به تفصیل »می گوییم.در این صورت آیات تفصیل بستر های مختلف را به ما نشان می دهد. و قانونی را معرفی می کنند که از پی تفصیلی­ای به وجود می آیند. و بدین ترتیب روش استخراج احکام به تفصیل آیات به ما کمک می کند تا حقایق جاری در آیات را پیدا کنیم .

در این مسیر اولین گام برای رسیدن به اِحکام های یک سوره دسته بندی موضوعی  آیات  آن است؛ به هدف شناخت آیات کلیدی.

گام  دوم:تبیین نسبت آیات احکام به تفصیل به آیات تفصیل دهنده ی آن

گام سوم :بررسی کل سوره با محوریت آیات احکام به  تفصیل

با این فرآیند از آیات موضوعاتی کلی به دست می آید که می توان احکام ها را از آن استخراج کرد و بین احکام ها  به احکام بالاتر دست پیدا کرد و با کمک آن به غرض مورد نظر سوره نزدیک شد.نکته ای که در رابطه با استفاده از این روش می توان  به آن رسید این است که سوره ای می­تواند احکام سوره ی دیگر باشد. مثل سوره ی عصر که احکام سوره ی کهف است یا سوره ی ناس که احکام سوره ی بقره است.

آنچه در محضرسوره ی مبارکه فصلت آموختیم آن است که این سوره ما را نسبت به تجلی رحمت عام و خاص الهی که در اثر نزول قرآن حاصل می شود ،خبردار می کند  وبه ما بشارت و انذار پیوستن به این جریان رحمت را اعلام می دارد. در اثر علم و شنیدن حقیقتی  و از روی تصدیق حقایق ،انسان  قدرت رویت آیات الهی را می یابد  و می تواند با مشاهده این آیات در افق و انفس به لقای حق نایل آید؛ انشاالله.

انشالله به برکت این سوره ی مبارکه دلمان عطر  این حقایق را بگیرد.عطری که تا آخر عمر در زندگی مان بپیچد و لحظه ای تنهایمان نگذارد؛ آمین.

۰ نظر ۰۹ بهمن ۹۲ ، ۱۹:۰۲
گردان محمد رسول الله
چهارشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۲، ۰۶:۵۰ ب.ظ

سوره ی مبارکه مرسلات

بسم الله الرحمن الرحیم

سوره مبارکه مرسلات از جمله سوره­های قرآن مجید است که مانند سوره­های ذاریات، صافات و نازعات از ملائکه که ماموران الهی اند، خبر داده است و سخن را با سوگند بر آنان آغاز می­نماید.[1]اگر بخواهیم یک تقسیم بندی کلی از ایات این سوره ی مبارکه داشته باشیم.

آیات به سه دسته ی کلی تقسیم می شوند:

دسته ی اول:آیات 1تا 7 که به جریان ارسال رسل از نشر تا القای ذکر برای بیدار سازی یا اتمام حجت مردم می پردازد و در واقع احکام سوره اند. در این دسته آیات به مراحل القای ذکر پرداخته شده است و ویژگی های رسولان ذکر شده می­شود:پی در پی فرستاده شدن رسولان،سرعت سیر آنها برای رساندن وحی، فرقان بودن آنها درامور و القای ذکر.سپس کارکرد های القای ذکر را عذر(اتمام حجت) و نذر(هشدار)معرفی می کند.

دسته ی دوم :آیات 8تا49 که حقایقی برای بیدار­سازی انسان­ها ،حقایقی درباره ی نظام دنیا و اخرت و رابطه این دو عالم و نیز حال انسان­ها در این دو را بیان می­دارد.این دسته از ایات به برچیده شدن نظام دنیا و جدا شدن از مادیات، هلاکت مجرمین، تدبیر خداوند در خلق انسان، روز فصل و جمع شدن همگی در آن  و سرپیچی از خضوع و عبادت خدا می­پردازد.

دسته ی سوم :آیه 50 که اتمام حجتی است برای ایمان به قرآن و احکام نتیجه ای سوره محسوب می­شود.

 پس از تقسیم بندی آیات برای نزدیک شدن به غرض سوره، به بررسی ارتباط غرض و بعضی از واژه­های سوره پرداخته می­شود. بعضی از واژگان بدین شرح­اند:

لواقع:نزول همراه با تثبیت.

با توجه به شش آیه اول سوره که به نظر اِحکام سوره می­باشد، معرفی پروردگار با ذکر ویژگی­های مرسلات بیان می­شود. در واقع با بیان ویژگی­ها و وظایف آنها به معرفی نظام حکیمانه­ای که مرسلات اسباب برپایی هستند نیز می­پردازد. از آن­جا که اسباب دارای حیات ابدی نمی­باشند، نظام وابسته به آنها نیز دارای اجل می­باشد. با توجه به ویژگی­های مرسلات، این نظام دارای مراتبی است که در هر مرتبه حکمت بنا به ظرفیت آن نزول می­یابد و با بیان حجت­های آن مرتبه، وظایف نیز تبیین  و متناسب با آن شرایط رشد و هلاکت معرفی می شود. از این نکات بر می­آید که تمام این اتمام حجت­ها اشاره به وعده­ای حتمی (واقع) دارد که در زمان وقوع آن این اجل این نظام فرا می­رسد و افراد به جزای اعمال خویش می­رسند.

رواسی شامخات:ثابت های عظیم مرتفع؛ کوه های بلند پا بر جا

 با توجه به آیه ی 27 این سوره  پرداختن به اجزایی از هستی، بیان نمونه ای از ربوبیت الهی می­باشد. 

ظلال و عیون:

ظل: انبساط آثار وجودی

عین:جاری شدن از یک مبدا ذاتی

با توجه به آیات 41 تا 43 ظل و عیون ویژگی بستر حیات متقین است و متقین به واسطه نشر و القای پی  در پی ذکر  مانند یک چشمه مبدا القای ذکرند .

تکذیب:آثارش ظل است.مکذب در عین توجه به حقیقت، می خواهد از سختی آن فرار کند.با توجه به التحقیق، علامه مصطفوی سه شاخه بودن آتش جهنم را نشات گرفته سه رذیلت یعنی  بزرگ دیدن نفس،غفلت،حب دنیا می­دانند که شاید مصادیقی از تکذیب باشند.

حدیث: تجدید و نو و به نو شدن با ذکر +نقل ما وقع

درآیه 50 سوره با  واژه "حدیث"  قرآن را نو و تازه در هر زمان معرفی می­کند که در عین ذکر گذشتگان و احکام الهی ذکر را در انسان فعال می­کند. این آیه اتمام حجتی است با مجرمان که همه چیز در قران هست پس به دنبال چه می گردید! و اگر با قرآن هدایت نشوید، هلاکتتان حتمی است که حدیثی جامع­تر از آن به دستتان نخواهد رسید و همین قرآن در قیامت به جرم شما شهادت خواهد داد. 

کلام پایانی:

با توجه به بررسی برخی عبارات و واژه های مهم سوره و با توجه به آنچه در جلسات قبل پیرامون سوره ی مبارکه مرسلات ذکر شد ونکات مطرح شده، نکته ی کلیدی سوره تکذیب ذکر است که مراتب مختلفش در سوره معرفی می­شود. تکذیب تفصیلی است برای یک احکام و آن احکام ذکر است و زمین بستری است برای القای این  ذکر.این ذکر بر اساس اقتضائات زندگی انسان و مختصات ساختار وجودی او برایش فرستاده می­شود و خداوند قرآن را وسیله ای برای القای ذکر و اتمام حجتی برای انسان ها قرار داده است. انسان ها برای دریافت این ذکر اجلی دارند و در روز فصل به حساب آنها رسیدگی خواهد شدو بر اساس مواجهه آنها در برابر ذکر از هم متمایز می شوند (فصل).متقین با خضوع در برابر ذکر بنا به اقتضای خلقتشان عمل می­کنند و با تاکید دائم بر آن در زندگی شان هر یک به نوعی آن را بروز می دهند و خود را منبع و سرچشمه ی این ذکر برای دیگران قرار می­دهند.تکذیب کنندگان نیز با دوری از این حقایق گرفتارآتش سه شعبه جهنم که سایه ای از اعمال ان هاست می­شوند.

بی شک این نکات قطراتی است از دریای بی کران ذکری که خدا خواست به ما بنمایاند.انشالله روزهای زندگیمان بستری باشد برای بروز این ذکر ،بروزی که خود ظرفیتی در ما ایجاد کند که حقایقی را که تا کنون درک نکرده ایم را بشناسیم و بدان عمل کنیم.آمین به برکت صلواتی بر محمد و آل محمد.


[1] جزوه "تدبر سوره­ای"، جلد چهارم مجموعه جزوه­های آموزش روش­های تدبر در قرآن

 

۱ نظر ۰۹ بهمن ۹۲ ، ۱۸:۵۰
گردان محمد رسول الله