محمد (ص) پیام آور قرآن

!محفلی مجازی برای مباحثه ای حقیقی
مشخصات بلاگ
محمد (ص) پیام آور قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد
به نام خدای محمد،روشنی بخش دل ها، دل هایمان را گرفته ایم و با قدم هایمان وارد گردان محمد رسول الله (ص) شده ایم تا دلمان را با تابش نور حقیقت از کلام وحی تنظیم کنیم. گردان محمد رسول الله (ص) نام یکی از گردان های مدرسه قرآن و عترت دانشگاه تهران است. در این مدرسه افراد در گروه هایی با عنوان گردان به یادگیری راه های تدبر برای انس هر چه بیشتر با قرآن می پردازند تا به برکت نگاه های رسول مهربانی دل، فکر، اندیشه و عمل هایشان رنگ قرآن بگیرد، انشاالله.
در همین راستا ما، گردان محمد رسول الله، بر آن شدیم تا وبلاگی ایجاد کنیم که در آن نوای نفس نفس زدن های آدم هایی که دلشان می خواهد نگاهشان را به قرآن در یک جمع از جنس گردان وسعت ببخشند، به گوش رسد.اینجا اتاق جلسات آمادگی و تمرین گردان برای عملیات است. بحث هایی که در ابتدا مطرح می شود برای تکمیل و نزدیکی به حقیقت نیازمند همکاری همه هم گردانی های عزیز است و از آن جایی که ما تمام مردم جهان را عضوی از گردان محمد رسول الله می دانیم، از شما و تمام هم گردانی های عزیز خواستاریم تا در این بحث ها مشارکت جدی داشته باشند و لطفا در صورتی که نکته ای درزمینه ی تکمیل بحث به نطرتان میرسد حتما ارائه دهید.
یا علی

توجه کنید:
این خانه بنا دارد هر هفته مطالبش را تازه کند. لطفا تمام مطالب در صفحه اول را مطالعه نمایید.

۶ مطلب با موضوع «آداب ورود به گردان» ثبت شده است

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۴۳ ق.ظ

به بهانه شب های قدر

بسم الله

 

سلام بر همگی

دیروز با خانم صادقی خدمت آقای اخوت و بعد آقای چیت چیان بودیم. به قصد مصاحبه برای کاشف. البته آن صحبتها فراتر از موضوع مصاحبه ما برای کاشف شد

بعد از رمضان انشاالله مشروح مصاحبه های اخیر با ایشانان و دیگر اساتید را در ویژه نامه تغییر نظام آموزشی در کاشف می خوانید.

 

غرض اینکه چون شب های قدر است خواستم پیش پیش چند نکته که برای طلب های شب قدر مهم اند را منتقل کنم:

 

آقای اخوت یک جمله کلیدی داشتند. گفتند از طرف من به بچه ها بگویید تا می توانند از نظر علمی قوی شوند. وگرنه جا می مانند. زمانی می رسد که می بینند دیگرانی بعدشان آمده اند و جلو زده اند
 

آقای چیت چیان به نحو دیگر رسیدند به نقطه کلیدی مشابهی. پرسیدند می دونید مدرسه قرآن الان شبیه چه سوره ای است؟ در پیچ تاریخی سوره انفال است! سوره انفال موقعیتی بوده است که مسلمانان به پیروزی هایی دست پیدا کرده بودند انقدر که دشمن فکر کند اینها با چنین روحیه ای می توانند عالم را فتح کنند. اما چنین نشد. دلیلش اینک اصحاب حضرت رسول باید فاصله درونی خودشان را با فتح عالم پر می کردند. باید خودشان چنین افقی را پیدا می کردند و در این مسیر ادامه راه می دادند.

 

اینچنین فتوحاتی بازه زمانی خاصی دارد. مثلا ما وقتی در جنگ با عراق بودیم می توانستیم به فتح عراق و شام فکر کنیم و بعد آزادسازی فلسطین.

آن زمان را اگر از دست دادیم دیگر موقعیت چنین حمله و فتحی را نخواهیم داشت تا دوباره مگر اینکه موقعیتش پیش بیاید.

 

گفتند مدرسه هم در چنین پیچ تاریخی است که اگر خودش فاصله درونی خود را با افق هایی که می توان با قرآن به آنها رسید و فتح کشور و حتی جهان کرد را باور بکند، و از نظر علمی و عملی خود را نیرومند کند، از این پیچ می تواند رد بشود. وگرنه موقعیت را از دست می دهد.

در این پیچ تاریخی، دیگران از ما انتظار دارند که ادعایمان در همه فن حریف بودن و اعجاز قرآن را در علوم مختلف نشان دهیم و اگر نتوانیم کارآمدی تدبر در قرآن زمین خورده است.

 

نکته بعدی این بود که برای انجام کارها، نیازمند انواع استعدادها نیستیم الزاما.

ما باید احساس فقر داشته باشیم.

فقر آن چیزی که وقتی فرد می فهمد چیزی ندارد، درخواست داشتن و فهمش را از منبع اصلی می کند و این می شود که فردی توانا می شود.

 

برای درک فقر، در شب های قدر دعا کنیم...

با صلواتی بر محمد و آل محمد



نویسنده: فاطمه شریعتمداری

برگزفته از مطالب گردان مالک و سلمان

۲ نظر ۲۶ تیر ۹۳ ، ۰۱:۴۳
گردان محمد رسول الله
پنجشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۴۰ ق.ظ

رعایت آداب نشانه ای از بلوغ عقلی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد

 

الحمدالله رب العالمین که درگردان ما، گردان محمد رسول الله (ص)، هر از گاهی مطالبی با موضوع "آداب ورور به گردان" طرح می شود که به ما تذکر دهد که گردان آداب دارد. همین که ما به این فهم بلند برسیم که باید آداب چنین جایگاه مقدسی را به جا آوریم یعنی به عنایت الهی به بلوغ ورود به دوره سوم رشد انسان رسیده ایم. دوره ای که از آن با عنوان دوره آراستگی به عقل و احسان یاد می شود و نوعاً رعایت آداب بنا به بلوغ عقلی در انسان است. به همین دلیل به برکت این بلوغ گردان، لازم است یادی شود از کتاب "دوره های رشد تفکر اجتماعی 3/ بلوغ عقلی؛ آراستگی به آداب و احسان" که در ادامه قسمت هایی از این کتاب ذکر می شود.

بزرگترین رخداد پس از تولد انسان بلوغ اوست که با علائمی ظاهر می شود و در فکر و جسم و شیوه زندگی فرد به خوبی هویدا و آشکار است. موضوع بلوغ گاهی به ابتدای دوره سوم که دوره تکلیف است گفته می شود و گاهی نیز به انتهای این دوره که مصادف با برخورداری از بلوغ فکری و اجتماعی است گفته می شود. در حقیقت، تمام آنچه به عنوان سعادت در دنیا و آخرت برای انسان مطرح است مربوط به اسلام انسان است و گوهر آن در این دوره در درون فرد متولد می شود. به همین دلیل جشن بلوغ، جشن زندگی معنوی است و لازم است بیش از جشن تولد مورد ارج و تقدیر واقع شود.

در واقع آنچه در دوره سوم مورد نظر است استفاده و بهره مندی از عقل است زیرا در این دوره نوع انسان مجهز به عقل شده است و باید در موقعیت های مختلف و مسائل گوناگون به عقل رجوع کند. براساس عقل حجت های الهی معنا پیدا می کند و براساس تعقل به این حجت ها اعتنا می شود و اگر تعقل نبود حجت ها به ضرر انسان تمام می شد و در روز قیامت علیه او کار گرفته می شود.

در دعای شریف عرفه، امام حسین علیه السلام از این دوره با نام دوره اکمال فطرت و اعتدال تعبیر کرده اند. در قرآن، ویژگی های دوره اکمال فطرت و اعتدال در سوره های مختلفی ذکر شده است که یکی از این سوره ها، سوره مبارکه شمس است.

واژه ای که به اکمال فطرت و اعتدال از نظر مفهومی بسیار نزدیک است کلمه "تسویه" می باشد. تسویه رخدادی است که برای نفس انسان واقع می شود و به او قدرت الهام فجور و تقوا را می دهد و پس از آن تزکیه و در مقابل آن تدسیس که عدم تزکیه است، برای انسان معنا پیدا می کند.

آشنایی با این کلمات معنای آشنا شدن با شیوه اصلی در تعقل است. در واقع آشنا شدن با این مفاهیم به منزله آشنایی با مرحله سوم رشد اجتماعی است. در مقابل تسویه و تزکیه، سوره مبارکه شمس دسّ یا نهفته ساختن نفس و عدم بهره مندی از تزکیه را عامل هر ناکامی معنوی معرفی می کند. به صورت تفصیلی تر سرکشی و طغیان از یک سو و تکذیب آیات و رسل از سوی دیگر عامل سقوط می باشد. همچنین علم نسبت به آنچه از طریق وحی به انسان وارد شده است که بایستی از آن تبعیت کند از لوازم تعقل و فهم حجت می باشد.

در نتیجه از انطباق مولفه ههای اکمال فطرت و اعتدال در سوره مبارکه شمس و دعای مبارکه عرفه می توان به سیر نتیجه بخشی هر عملی دست یافت:

1-ابتدا انسان به واسطه رجوع به عقل ضرورت انجام یا ترک عمل، فعل یا باوری را بررسی می کند و بر روش های به دست آمده از آن تفکر و تامل می نماید.

2-سپس با اتکا به آن علم و براساس الهام الهی، به جزییات تحقق آن عمل، فعل یا باور در آن لحظه، دست می یابد..

3-الهام، عقل و تعقل در صورتی در نفس انسان جریان می یابد که از موانع، پاک و آراسته باشد. به همین دلیل عملیاتی شدن منویات عقلی  و الهام های الهی کشف موانع و برطرف کردن آن است.

4-دستاوردهای به دست آمده از مراحل فوق تنها با شناسایی و قدردانی و خرسندی می تواند در برنامه ریزی مجدد زندگی قرار گیرد.

در این دوره انتظار می رود که خودجوشی فرد او را از برنامه ریزی های دیگران-جز به صورت مشورتی-مستغنی کند. در عین حال لازم است سیری منظم برای طی شدن این دوره به صورت ساماندهی شده، تدارک دیده شود. در دین و شریعت برای بالابردن سرعت و دقت در پیمودن این دوره وظایفی تدارک دیده شده است. از آنجا که این وظایف انسان را از رها بودن به بند عبودیت الهی می کشاند، می توان آن ها را به عنوان " آداب" معرفی کرد.

آدابی که در شرع مقدس اسلام آمده است به صورتی برنامه ریزانه فرد را در متن جامعه قرار می دهد و از این جهت به طور طبیعی ضامن رشد اجتماعی فرد شده است. به همین دلیل از تقوایی که محصول این دوره است با نام "احسان" یاد می شود.

پس با توجه به مطالب، منظور از از رعایت آداب و یا آراستگی به آداب این است که " فرد به رفتار ها و برنامه های منظمی همت گمارد که براساس وضعیت تکوینی آن رفتارها در او خصلت های متعالی شکل گیرد."

 

امید است که گردان محمد رسول الله صلی الله علیه و آله به عنایت الهی آراسته به آداب الهی شود و بدین وسیله شایستگی بندگی ای مخلصانه به درگاه الهی را بیابد؛ انشاالله به برکت صلواتی بر محمد و آل محمد.

۶ نظر ۲۲ خرداد ۹۳ ، ۰۳:۴۰
گردان محمد رسول الله
دوشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۳، ۰۹:۲۵ ب.ظ

اطلاعات عملیات حرکت های توحیدی

به نظر می رسد که این جملات عادی نیست، نه خود جملات و نه گوینده و شنونده اش. بیانات روشن گرانه یک فرمانده در بحبوحه جنگ و میدان جهاد است با مجاهدانش! حکم اطلاعات عملیات!

«نیاز مجاهدانه امروز تکثیر شدن به شکل تهاجمی است.»

«از خداوند بخواهیم که رزومه علمی طهارتی جمع‌مان را ارتقا دهد.»

«حتی اگر ما در خود توان رشد نمی بینیم به جمع و قوانین الهی که در مورد جمع و جهاد در راه خدا صدق می کند اطمینان داشته باشیم و بدانیم که با حرکت مجاهدانه جمعی می توان به رشد نائل شد.»

«عباد جامعه برای نظام سازی به اولوا البابی نیاز دارند که اوامر و نواهی آنان را در سطح جامعه تکثیر کنند.»

«زمان ما مشابهت زیادی به زمان امیرالمومنین دارد و اگر نجنبیم یا دیر بجنبیم ممکن است عاشورا و کربلایی دیگر خلق شود.»

«ما باید دینمان دین پرشتاب، تهاجمی، پر سرعت و مقابله گر با استعمار و دین ستیزی باشد.»

«برای ذی الاید و ذی الابصار شدن باید دعای عملی کرد: هم دعا، هم حرکت.»

«باید به صورت شبکه های پاکی  و طهارتی سیستم‌مان گسترش پیدا کند.»

تمام این گزاره ها دیگر مجالی برای نشستن و غصه خوردن باقی نمی گذارد و هر اهل تدبری را به این سمت سوق می دهد که ننشیند و هر لحظه برای فهم و به انجام رساندن رسالت خود تلاش کند و به وسع خود قدمی بردارد. پس باید:

«با امیرالمومنین بودن را قصد کنیم.»

«ذکر جمعی داشته باشیم تا مدد خداوند شامل حال همگی مان شود : لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین»

و باور داشته باشیم که اگر دغدغه ظهور دغدغه مشترک جمع‌مان است به برکت این افق نگاه و تلاش در راستای آن غبار ضعف از وجود همگی مان شسته می شود و قلب های مان در استحکام همچون پاره های آهن می شود.

عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام قَالَ: إِذَا قَامَ قَائِمُنَا أَذْهَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ شِیعَتِنَا الْعَاهَةَ وَ جَعَلَ قُلُوبَهُمْ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ وَ جَعَلَ قُوَّةَ الرَّجُلِ مِنْهُمْ قُوَّةَ أَرْبَعِینَ رَجُلًا وَ یَکُونُونَ حُکَّامَ الْأَرْضِ وَ سَنَامَهَا. خداوند متعال هر عیب و سستى را از شیعیان ما برمى ‏دارد و دلهاى آنها را بسان پاره ‏هاى آهن قرار داده و به هر کدام از آنها نیروى چهل مرد را قرار مى ‏دهد و آنان فرمانروایان زمین و بزرگان آن خواهند بود. (الخصال ؛ ج‏۲ ؛ ص۵۴۱)

برگرفته از صحبت های آقای اخوت

نویسنده: ناهید بابا شاهی (از گردان مالک و سلمان)

۰ نظر ۰۴ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۲۵
گردان محمد رسول الله
دوشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۳، ۰۹:۱۹ ب.ظ

ظرفیت شناسی در جهت جریان سازی توحیدی 2

 مختصات مجموعه ما در میان سایر مجموعه ها

یکی از نقطه ضعف های جمع ما این است که از مختصات کارمان در میان سایر مجموعه های قرآنی اطلاعی نداریم و این باعث می شود که دچار یأس یا کم انگیزگی شویم. شاید مواجه شده باشید با کسانی که که در حوزه های علوم انسانی، خصوصا زمانی که قصد رسیدن به استنباط دارند و می خواهند تولید علم کنند، مسیرهایی را طی می کنند که حدود بیست سال طول می کشد تا به حوزه استنباط برسند و این مدت زمان برای فرد خیلی طبیعی است. او اول باید منطق و فلسفه و اصول و … را بخواند و تا سرجمع حدود بیست سال وقت نگذارد و این مسیر را طی نکند، اجازه ورود به استنباط به او داده نمی شود. در دانشگاه ها هم می بینیم که حوزه های مختلف را خرد می کنند و یک موضوع خیلی جزئی را می دهند به یک دانشجوی دکتری در آن رشته، کسی که حداقل ده دوازده سال تلاش کرده تا بتواند یک موضوع جزئی را استنباط کند و تازه نه هر استنباطی، باید دیگران آن را تایید کرده باشند. در این بین به نظر شما اگر کسی شروع کند به قرآن خواندن، چند سال طول می کشد تا به استنباط برسد؟ پاسخ این است: کوتاه ترین زمانی که ذهن می تواند برایش تصور کند؛ یعنی یک دهم یا یک بیستم مسیر دیگران (به طهارت فرد بستگی دارد.). در این صورت اگر به کسی گفته شود ۵-۶ سال قرآن بخواند، نمی گوید من سرمایه عمرم را از دست دادم، «یَقولُ اَهلَکتُ مَالاً لُبَداً» به زبانش نمی آید.

 ترسیم چشم انداز کارهایی که داریم انجام می دهیم

ما به این نتیجه رسیدیم که فضای قرآنی احتیاج دارد به اینکه همه کارهایی که تا الان انجام شده، جمع بشود. این کار را انجام دادیم، در عین حال نواقص آن ها را هم برطرف کردیم و در نهایت رسیدیم به طرح تدبر در قرآن. بحث اولیه ما «تولید علم» بود، در حالی که الان بحث ما «نظام سازی» است.  یعنی بتوانیم نظام های حاکم بر علم و بر زندگی را تغییر دهیم. اینکه فقط از قرآن تولید علم داشته باشیم برای ظرفیتی که در قرآن موجود است، خیلی پایین است. با قرآن می شود عالم را اداره کرد، به عنوان سندی که در همه جای دنیا قابل خواندن است. چرا که قرآن متنی است که مستقیما با فطرتها ارتباط دارد و ثبت فطرت انسان است. بنابراین همه می توانند به صورت فطری قرآن را بخوانند و برداشت مساوی از آن داشته باشند. اگر کسی این حرف را قبول داشته باشد، یعنی تمام خلأهایی که به خاطر دور بودن ما از قرآن در حوزه زندگی شخصی ما و همچنین در جامعه هست، رفع می شود و هرچه این فضا برای جامعه باز شود، زندگی بهبود پیدا می کند.

 پیش نیازهای ورود به قرآن

ورود به محتوای قرآن به سه شرط اولیه نیاز دارد: ۱- روش ۲-انس ۳-طهارت. اگر هر کدام از این سه زمینه نقص داشته باشد، قرآن به ساختار نظام سازانه وارد نمی شود. نمی شود گفت چون قرآن «تِبیانٌ لِکُلِّ شَیء» است، پس خودش نظام سازی می کند! فردی که با قرآن مواجه می شود باید بتواند از قرآن استفاده کند. این سه پیش زمینه همراه با هم هستند و اگر از هم جدا شوند، کار ابتر می ماند.

قرآن کتابی نیست که مؤمنین و علما نسبت به آن اهمال داشته باشند. در این ۱۴۰۰ سال از آن دفاع های زیادی شده است. شاید بتوان گفت در دوره های قبلی بیش از الان قرآن در زندگی انسان ها مطرح بوده است طوری که در اغلب خانه ها کتابت قرآن انجام می شد. با این وجود این سوال پیش می آید که چرا استفاده به این نحوی که مطرح کردیم از قرآن نشده است؟ علت در همین سه پیش زمینه است، در واقع یکی از این سه مورد ناقص بوده است. این موضوعی است که دانشمندان جدید به مآن اذعان دارند. خصوصا بحث روش را به عنوان یکی از موضوعات پایه در فهم هر متن تلقی می کنند.

 ما و پیش نیازهای ورود به قرآن

ما ادعا نداریم که در این سه بخش موفق بودیم. اتفاقا یکی از نقص های جدی در بین افراد مجموعه ما به همین موضوع برمی گردد. برای مثال فرد روش ها را مسلط است، اما از انس کافی برخوردار نیست؛ یا هم روش دارد و هم انس، اما طهارت کافی ندارد. یک ایراد چهارم هم وجود دارد که ما در بررسی هایمان متوجه شدیم، اینکه موضوع روشها احتیاج دارد به فعالیت فکری و تقویت قوای تفکری. اغلب ما قوه تفکرمان ضعیف است، چون روی بحث تفکر کار نکردیم و در ساختار ما جای انواع تفکر خالی است، برای همین هرچه سعی می کنیم روش را فعال کنیم، نمی شود و فرد در اجرای روش گیر می افتد، چون پیش نیاز آن تفکر است.

در حوزه طهارت و انس هم یک خلأ حاشیه ای و پس زمینه ای مشاهده کردیم و آن این است که سطح و افق فرد برای قرآن خواندن محدود است. وقتی فرد با سطح محدود قرآن بخواند، در سطح محدود هم برداشت می کند. اما وقتی بنای کسی تشکیل حکومت جهانی باشد، قرآن را برای حکومت جهانی می خواند. به همین علت است که فرد نمی تواند بلند فکر کند.

بنابراین انس، روش، طهارت، تفکر و افق و چشم انداز مواردی است که لازم است برای مراجعه به قرآن به آن توجه داشت.

 نگاه ما به فضا و فعالیت پژوهشی

عملیات های پژوهشی قرآنی در حکم عملیات های علیه دشمن است و از اولویت های اول نظام است. برای  فعالیت در این عرصه لازم است افراد به توان خودشان نگاه نکنند. البته وظیفه ماست که کار را استاندارد انجام دهیم، اما باید این را در نظر داشت که ممکن است علی رغم تلاش فراوان، خودمان نتوانیم این کار را به ثمر برسانیم. مهم ایمان قوی نسبت به این وضعیت و این کار است و اینکه ما در عین اینکه باید کارمان را انجام دهیم، کاره ای نیستیم. این عامل موفقیت است.  فکر می کنم اگر اینها جزء برنامه ما نباشد، بعدا با مشکل مواجه می شویم. لازم است با این مورد راحت برخورد کنیم. اگر کار به نتیجه رسید، آن را به خودمان منسوب ندانیم. اگر هم نرسید، ناراحت نباشیم.

اغلب فکر می کنیم و انتظار داریم که یک پژوهش باید با ۵۰ ساعت کار به نتیجه برسد. در حالی که عرف یک پژوهش که بفهمیم می شود یا نمی شود، هزار ساعت است. بعضی وقت ها برای  پژوهش یک موضوع در قرآن، اول باید خود موضوع چند پله را طی کند و تجزیه و تحلیل شود تا بعد وارد حوزه قرآن شود، در کنار آن عربی هم باید بدانیم، توان استفاده از روایات را هم باید داشته باشیم.

حوزه پژوهش باید همراه با مکث باشد باید بر قلب فرد نازل شود، این یک وضعیت دوگانه است از یک طرف ضرورت است و سرعت باید باشد و از یک طرف ماهیت پژوهش همراه با تامل و مکث است.

آدمها باید پژوهشگر باشند بعد بیایند در کار اجرایی تا این فکر، خطرناک نشود. وقتی فرد با منطق قرآنی بالا بیاید صحنه شناس می شود.

 لزوم قدرشناسی موقعیت

گاهی طی عملیات شرایطی حاکم می شود که در آن تعداد سِمَتها بیشتر از تعداد نفرات است طوری که ممکن است مسئولیتی تخصصی مثل تیربار را به یک فرد عادی بدهند. در این شرایط نه تنها وقوع فتح بعید نیست، بلکه در تجربه دفاع مقدس به ما ثابت شد که امکان هم دارد، با اینکه هم نیروها کم هستند، هم تخصص افراد!

بعضی وقت ها شرایط جامعه ویژگی هایی را رقم می زند که یک سری افراد که تاکنون مطرح نبودند، مطرح می شوند. نه به خاطر خودشان، بلکه به خاطر هدفی که بناست تحقق پیدا کند. این آدم ها اگر باهوش باشند، شرایط را که شناختند از این شرایط استفاده می کنند. اینکه یک مرتبه برای ما در حوزه های قرآنی توفیق ورود به پژوهش پیدا می شود، ممکن است که به خاطر سنخیت ما با این موضوع نباشد، به خاطر نیازی باشد که جامعه به این موضوع دارد، به خاطر عملیات های مکرری که باید انجام شود و نفراتش یا شهید شده اند یا نیستند. بنابراین قرعه به نام عده ای افتاده و آن عده ماییم. به همین نسبت اگر آدم از این فرصت استفاده کند، خیلی زودتر به نتیجه می رسد. چون یک نفخه رحمانی پشت این قضیه وجود دارد و به خاطر آن او جلو می رود، نه به خاطر خودش. تصور من از شرایط فعلی اینگونه است و فکر می کنم خیلی از توفیقاتی که ما پیدا کردیم به خاطر این نفخه بوده نه به خاطر توان ما. جریانی باید در عالم راه می افتاده و حقایقی مطرح می شده، یک عده دارند انجامش می دهند ولو اینکه فکر می کنند خودشان انجام می دهند، این فکر را نکنند، کسی فکر نکند خودش دارد این کار را انجام می دهد.

بنابراین حالا که قرار است به طور جدی وارد کار شویم، سعی کنیم که از خودمان در بیاییم. احساس کنیم ما متعلق به جامعه ایم. متعلق به یک نسلیم. متعلق به یک عقبه ایم. همه شهدا از صدر اسلام تا الان تمام زحماتشان را کشیدند و همه اماناتشان را دادند به ما که ما بتوانیم پیامشان را به بقیه منتقل کنیم. ما وارث خون شهداییم، حس کنیم می توانیم پیام شهدا را به دیگران انتقال دهیم. ما احتیاج به نیروهایی داریم که بتوانند از حقایق انقلاب و نظام و جمهوری اسلامی و حرکتی که امام معماریش را برعهده گرفت، صیانت کنند. اگر یک عده این کار را نکنند، چند سال دیگر مسیر انقلاب تحریف خواهد شد. اگر اندک افرادی هم در این سیستم لطمه ببینند، در برابر هدفی که داریم هیچ است. مثل جنگ است. فرمانده باید دل این را که به اردوی دشمن بزند و چندین نفر از نیروهایش شهید شوند، داشته باشد.

ممکن است ما ۵۰۰ ساعت هم برای کاری وقت بگذاریم وبعد از آن بفهمیم که اهل آن کار نبوده ایم. قبلش هم نمی شد بفهمیم. ممکن است اگر این کار به دست ما انجام شود، غرور و عُجب ما را بگیرد؛ و چون خدا این را نمی خواهد، جلویمان را می گیرد. خدا را شکر که خدا گاهی جلوی ما را می گیرد تا کار خدایی باشد. موفقیت در این جریان در صورتی است که عزمی جدی در کارمان باشد. برای هر کاری به قدر لیاقت کار، زمان و نیرو صرف کنیم و بعد هم اگر شد، شد؛ اگر هم نشد، نشده است. به نام ما شد یا نشد برایمان فرقی نکند.

 ساختار فعالیت های مجاهدانه

اگر به ضرورت کاری رسیدیم باید پشتش را بگیریم، مثل کوه اُحُد. پشت تنگه بایستیم و شک هم نکنیم که چه کسی گفته که ما باید اینجا باشیم. این حرکت، حرکت انبیاست و هرکس به واسطه ایمانش به این حرکت وصل می شود حتی اگر در مجموعه ما هم نباشد. بنابراین لازم است توهم جا ماندن از جریان را نداشته باشیم.

وقتی در حوزه های داخلی و خارجی نگاه می کنیم و مظلومیت قرآن، شیعه، انقلاب و امام خمینی (ره) را می بینیم، باید به فکر کاری بیفتیم و با هم جمع شویم. ما با هرکسی که چنین دغدغه ای دارد، همراه هستیم. هرکتابی که اینجا نوشته می شود، کتاب همه است. جریان ایمان یعنی همین: ایمان حاکم است نه افراد. برای چنین اهدافی باید نگاه بلند و حس مبارزه داشت، اگر کار در توان خودم نبود، دنبال کسی می گردم که آن را انجام دهد و کمکش می کنم، برایش چای هم می آورم، چه فرقی می کند چه کسی انجام دهد؟ نباید برای درست کردن رزومه کار کنیم!

هرکاری یک« از» دارد و یک «تا». کاری را قبول کنیم که از و تای آن را می دانیم. اغلب برنامه های ما اینطور است که چندین کار داریم همه هم موازی هم هستند و همه نیمه کاره. یک دفعه لازم است خود را جریمه کنیم و کارهای نیمه تمام را تمام کنیم. با این روند در ادامه سعی می کنیم درست انتخاب کنیم.

در ضمن کاری که زودتر به نتیجه می رسد، به طور طبیعی و در طبعش در اولویت است. کاری که غیر از شما نمی تواند کسی انجام دهد، در طبعش برای شما در اولویت است. خیلی از شما خیلی کارها را می توانید بکنید، ولی چون فکر می کنید سطحش پایین است، انجام نمی دهید. مثلا ویراستاری کتاب های مدرسه. ویراستاری نیاز به حوصله دارد، باید چندین بار بخواند. جمع باید بداند در مجموعه چه کارهایی هست، خوش آن ها را انجام دهد. سیستم ما اینطور نیست که از افراد خواهش کنیم که بیایید این کارها را انجام دهید، چون اعتقاد داریم مجموعه مال همه است و اگر تعیین نفرات و مسئولیت کنیم، از حالت مال همه بودن خارج می شود. ترجیح می دهیم افراد به صورت خودجوش کار انجام دهند.

 بایدها و نبایدهای ساختاری در مجموعه

مجموعه نباید وابسته به شخص شود. اگر به این سمت رفت، یک انحراف ساختاری رخ داده است. باید رسانه ای داشته باشد که این رسانه حکم پمپاژ فکری را داشته باشد، نیازها این است و این جزء نقشه کار مجموعه است. مجموعه باید طوری باشد که اگر رأس آن قیچی شد، همچنان به کارش ادامه دهد.

برای اینکه یک مجموعه بتواند جلو برود، باید در آن ولایت پذیری وجود داشته باشد. ما زمانی فرماندهی داشتیم که ما را می برد کوه، قمقمه آب هم به ما می داد، چهار ساعت پیاده روی می کردیم و می گفت حق ندارید به این قمقمه حتی نگاه کنید و ما نگاه نمی کردیم. می پذیرفتیم که فرمانده است و باید حرفش را گوش دهیم. به عبارت دیگر همه داریم قرآن می خوانیم اما قرآن خواندنمان حکم جهاد ندارد. موضوع شهادت برای جمع ما به عنوان اولویت اول تعریف نشده است، اما می شود گفت که مجموعه ما به این روحیه نزدیک است. برای این کار لازم است همه افراد نگاهی جهادی داشته باشیم، طراحی عملیات داشته باشیم و از آن مهم تر انگیزه جهاد را در خود تقویت کنیم. با این فکر که باید جنگی بار بیاییم آماده این نوع تربیت شویم.

شهادت طلبی یعنی فرد احساس کند هرکاری که انجام می دهد، باید افق جهانی داشته باشد، افق مراقبت از انقلاب داشته باشد. یعنی سریع کار را انجام دهید، توزیع کنید و به مرحله عملیات برسانید. مجموعه لازم است شروع کند به «عرصه سازی» و «صحنه سازی». هرکس با هر کاری که دارد، سعی کند کارهای نیمه تمامش را تمام کند و دوباره کارهای جدید شروع کند و آن ها را تمام کند.

صحبت های آقای اخوت در گردان مالک و سلمان

نویسنده: فاطمه قنبریان ( از گردان مالک و سلمان)

۱ نظر ۰۴ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۱۹
گردان محمد رسول الله
دوشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۳، ۰۹:۱۶ ب.ظ

ظرفیت شناسی در جهت جریان سازی توحیدی 1

 بحث ظرفیت و ظرفیت سازی در جمع ها خیلی مهم است. حضرت موسی (ع) در زمانی انقلابش را شروع کرد و در زمانی انقلاب را صورت داد. زمان داشت. حضرت امام  (ره) انقلاب را از سال ۴۲-۴۳ شروع کرد، اما سال ۵۷ ظرفیت مملکت به حدی رسید که شاه را بیرون کند و حکومت اسلامی تشکیل دهد. برای جریان سازی فقط ظرفیت رهبر کافی نیست. باید جمع هایی که بتوانند منویات او را اجرا کنند وجود داشته باشد. الان رهبر فرزانه داریم، اما مجموعه هایی که دنبال او حرکت کنند، وجود ندارد. لذا رهبر دستش بسته می شود.

هر مجموعه ای و هر خانه ای ظرفیتی غیر از ظرفیت فردی دارد. ممکن است در جمعی افراد توانمند زیاد باشند، اما مجموعه قدرت استفاده از این ظرفیت ها را نداشته باشد، به هر حال هر ساختار، ظرفیتی دارد. هر کس می تواند در خانه اش ظرفیت سنجی و ظرفیت سازی کند. هر چه تعداد بچه های یک خانه بیشتر باشد، ظرفیت ایجاد می شود برای جریان سازی در آن خانه. هر چه علم یک خانواده زیاد شود، قدرت جریان سازی شان افزایش می یابد. اینها عوامل ظرفیت سازی است. هرچه اعضای خانواده در روزمرگی قرار گیرند، ظرفیتشان کم می شود. وقتی علم با آنها قرین شود، ظرفیتشان بالا می رود.

یکی از موضوعات حوزه خانواده، بالا بردن ظرفیت آن است. چطور می شود ظرفیت معنوی یا مادی یک خانواده را بالا برد؟ یک عامل جمعیت است، عامل دیگر علم است و عوامل دیگری نیز وجود دارد.

هر مجموعه ظرفیتی دارد. این ظرفیت به دو چیز بسته است. یکی به ساختار آن (مثل محدودیت های مکانی، جغرافیایی، و…). یکی هم به افراد داخل مجموعه که هر کدامشان مختصاتی دارند. ظرفیت در هر دو زمینه باید بهینه شود، هم در ساختار و هم در زمینه افرادش. مجموعه آموزش هایی را برای افرادش طراحی می کند. در مجموع هر کدام از افراد به ظرفیتی می رسند. ظرفیتی علمی، اجتماعی (مدارا، انصاف، سازگاری با مردم، روابط اجتماعی، جریان سازی) و طهارتی. هر از چند گاهی جمع لازم است خود را بررسی کند:

- آیا ظرفیت فعلی شما، ظرفیت حقیقی شما است که باید فعال می شد؟ آیا این ظرفیت قوت بیشتری هم می توانست بگیرد؟

- هرکس از نظر علمی، اجتماعی و طهارتی نسبت به گذشته چه قدر ارتقا پیدا کرده است؟

- چه کمبودهایی در مجموعه وجود داشته که ظرفیت همه در حداکثرش فعال نشده است؟

- چه اتفاقی برای هر فرد بیفتد ظرفیتش فعال می شود؟! استعدادهایش رو می آید؟ آیا باید فضای اجرایی برایش فراهم شود؟ آیا روش دارد اما نمی تواند از روش استنتاج کند و استفاده کند؟ آیا نظام طهارتی فرد ایراد دارد؟

- چه بخشی از این موانع به خود فرد وابسته است، چه بخشی به جمع و چه بخشی به ساختار؟

آن چه که بدیهی است، این است که در هر جمع، در هر سه زمینه به اصلاح نیاز است: اصلاح ساختار، اصلاح جمع، اصلاح فرد

اگر ما بخواهیم مجموعه مان وارد فضای جدی جامعه شود، لازم است ظرفیت ورود به عرصه های جدی را پیدا کند. مطالبه جامعه از مجموعه هایی مثل ما زیاد است و ما باید ظرفیتش را در خود ایجاد کنیم. قرآن خواندن ما باید طوری باشد که افراد بتوانند به صحنه های نمایشی، علمی، حتی دانشگاه ورود داشته باشند. جمع توانایی تولید مقاله های علمی داشته باشد.

فاصله جمع ما با عرصه های جدی خیلی کم است. عرصه های جدی خیلی خشنند. در عرصه جدی باید بتوانید از کاری که کردید، دفاع کنید. لازم است افرادی داشته باشیم که بتوانند مبانی تربیت دینی کودک را از قرآن بگیرند. قدرت شناخت رسانه را داشته باشند. بتوانند مفهوم کلی را تفصیلی کنند و به سوژه های عملیاتی برای ساخت برنامه کودک تبدیل کنند.

انقلاب اسلامی در همین نقطه متوقف است و اگر تا دو سه سال دیگر نتواند در این عرصه های جدی تولید علم کند، با سقوط جدی مواجه می شود! از داخل و خارج همه آمده اند ببینند این نظام تئوری پردازی دینی بر مبنای قرآن چطور حرف جدید می زند، چطور در مورد کودک و نوجوان نظر می دهد؟ الان دیگر بحث های مناظره ای دارد طرح می شود. مناظره های علمی که در آن معلوم می شود ما چند مرده حلاجیم. ما هم باید وارد عرصه های جدی و تخصصی شویم. کلاس های تخصصی برای علوم اجتماعی، روانشناسی، اقتصاد و… داشته باشیم.

سوره دخان سوره برنامه ریزی و ظرفیت سازی است، هر چیزی خودش می گوید من چه چیزی هستم و چه توانی دارم. خود مدیر می گوید من مدیرم. ما باید خودمان خودمان شویم، تا رسول مبین شویم و این یعنی شناخت ظرفیت خود و تلاش برای شکوفایی آن.

 صحبت های آقای اخوت در گردان مالک و سلمان

نویسنده: فاطمه قنبریان ( از گردان مالک و سلمان)

۰ نظر ۰۴ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۱۶
گردان محمد رسول الله
چهارشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۲، ۰۷:۵۳ ق.ظ

شرح نظام ولایت

بسم رب محمد و آل محمد

فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِی یَا مُوسَى إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى

سلام به همه هم گردانی های عزیز در سراسر هستی، سلام. از آن جا که جمع شده ایم تا برای ظهور حضرت حجت آماده شویم لازم است تا در جمع گردانمان اصول در کنار هم بودن و اصول خدمت به نظام ولایت را بیاموزیم و تمرین کنیم؛ چرا که ظهور حضرت وابسته به تربیت و قیام جمع هایی توحیدی است. قطعا اولین گام برای رشد و حفظ چنین جمع هایی آشنایی با اصول و نظام یک جمع توحیدی است. از این رو بر آن شدیم تا مجموعه متنی با عنوان "آداب ورود به گردان" تهیه شود تا در کنار هم برای خدمت به محضر حضرت حجت آماده شویم. خواهشمندیم با نظرات ارزشمندتان یاریمان کنید.

متن "شرح نظام ولایت" از جمله متونی است که در این راستا تهیه شده است تا به واسطه کلام ناقص ما قطره ای از کوثر هستی شرح داده شود و به برکت دعای حضرات معصومین حقیقت آن در دل تمام اعضای گردان محمد رسول الله جای گیرد؛ انشاالله که قبول باشد. بدین ترتیب در ادامه به این بحث پرداخته می شود.

ولی عالَم خداست.  تدبیر عالم به دست اوست. اوست که اراده می کند و امرش نازل می شود. او عالِم به همه عالَم است و تمام عالم در ید قدرت اوست. او حکیم است و  محیط بر همه عالم. و اوست که چنین مقدر فرموده تا خلیفه ای برای خود بر زمین قرار دهد تا تمام ویژگی های خود را به او عطا کند؛ از جمله ولایتش را.

این ولایت از جانب خدا به مقرب ترین بنده اش، محمد مصطفی، عطا شده است و به همین ترتیب هر کس به مقرب ترین بنده خدا نزدیک تر باشد بر دیگر بندگان ولایت پیدا می کند.

بعضی از تمام جهات بر دیگران ولایت دارند مانند حضرات معصومین و بعضی تنها از یک یا چند جهت بر دیگری ولایت پیدا می کنند؛ مانند پزشک که تنها از حیث طبابت بر مریض ولایت پیدا می کند.

از جمله وظایف افراد آن است تا کسانی که بر خود ولایت دارند را بشناسد و بیابند تا از آن ها تبعیت کند چرا که خداوند هدایت و نجات افراد از هلاکت را در گرو پیروی از ولی قرار داده است. مریض بایستی پزشکی با درایت را بیابد و از او تبعیت کند و این تبعیت واجب عقلی است. خداوند در نظام ولایت شفای فرد را در تبعیت از پزشک قرار داده است.

اما در این میان توجه به این نکته ضروری است که چون مریض خدا را ولی عالم می داند و به خاطر او ولایت پزشک را پذیرفته است قدرتی برای طبابت پزشک قائل نیست بلکه از روی وظیفه و به فرمان خدا از پزشک تبعیت می کند. مریض، پزشک را واسطه ای می داند که خداوند تبعیت از او را واجب قرار داده است و در حقیقت خداوند شفای مریض را در تبعیت از پزشک قرار داده است. حتی اگر پزشک اشتباه کند چون مریض به ولایت الهی قائل است می داند که خداوند ولایت خود را اعمال و از مسیری دفع ضرر می کند و البته اگر دفع ضرر نشود نیز خیر خدا در آن بوده است.

از دیگر مصادیق ولایت در جامعه معلم است که از جهت علم مورد تخصص خود، بر دانش آموز ولایت دارد. یادی کنیم از امام راحل، خمینی کبیر، که فرمایشی به این مضمون دارند که برای یافتن علم دین باید به حوزه علمیه رفت اما این حوزه نیست که به طلبه علم را می دهد. وقتی دانش آموزی می داند که بنا به نیاز و وظیفه اش بایستی تحت تعلیم معلمی قرار گیرد بایستی به وظیفه اش عمل کند. در این راستا تمام فرمان ها و تکالیفی که معلم بر عهده او قرار داده است را انجام می دهد و تبعیت از او را تبعیت از خدا می داند. حتی اگر معلم بنا به صلاح دیدی تغییراتی در کلاس درس ایجاد کند و یا شخص دیگری را به عنوان جانشین خود قرار دهد، دانش آموز از آن جا که برای "واسطه" قدرتی جدا از قدرت خود قائل نیست و نزول علم را از خدا می داند، صلاح دید معلم را بدون هیچ بهانه و کوتاهی تبعیت می کند و تبعیت از او را لازمه هدایت خود می داند؛ چرا که از نظر دانش آموز توحیدی ولایت خدا بر تمام نظام عالم گسترده است و اوست که اگر بخواهد بدون مسیری علم را به او می رساند و او تنها مکلف به انجام وظیفه است.

و انشاالله این داستان ادامه دارد به برکت صلواتی بر محمد و آل محمد...

۶۵ نظر ۳۰ بهمن ۹۲ ، ۰۷:۵۳
گردان محمد رسول الله