محمد (ص) پیام آور قرآن

!محفلی مجازی برای مباحثه ای حقیقی
مشخصات بلاگ
محمد (ص) پیام آور قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد
به نام خدای محمد،روشنی بخش دل ها، دل هایمان را گرفته ایم و با قدم هایمان وارد گردان محمد رسول الله (ص) شده ایم تا دلمان را با تابش نور حقیقت از کلام وحی تنظیم کنیم. گردان محمد رسول الله (ص) نام یکی از گردان های مدرسه قرآن و عترت دانشگاه تهران است. در این مدرسه افراد در گروه هایی با عنوان گردان به یادگیری راه های تدبر برای انس هر چه بیشتر با قرآن می پردازند تا به برکت نگاه های رسول مهربانی دل، فکر، اندیشه و عمل هایشان رنگ قرآن بگیرد، انشاالله.
در همین راستا ما، گردان محمد رسول الله، بر آن شدیم تا وبلاگی ایجاد کنیم که در آن نوای نفس نفس زدن های آدم هایی که دلشان می خواهد نگاهشان را به قرآن در یک جمع از جنس گردان وسعت ببخشند، به گوش رسد.اینجا اتاق جلسات آمادگی و تمرین گردان برای عملیات است. بحث هایی که در ابتدا مطرح می شود برای تکمیل و نزدیکی به حقیقت نیازمند همکاری همه هم گردانی های عزیز است و از آن جایی که ما تمام مردم جهان را عضوی از گردان محمد رسول الله می دانیم، از شما و تمام هم گردانی های عزیز خواستاریم تا در این بحث ها مشارکت جدی داشته باشند و لطفا در صورتی که نکته ای درزمینه ی تکمیل بحث به نطرتان میرسد حتما ارائه دهید.
یا علی

توجه کنید:
این خانه بنا دارد هر هفته مطالبش را تازه کند. لطفا تمام مطالب در صفحه اول را مطالعه نمایید.

۱۸ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

پنجشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۳، ۰۸:۵۱ ب.ظ

عصری برای خروج از خسر

بسم الله الرحمن الرحیم

عصر به معنای فشاری است که به چیزی وارد می شود تا نتیجه ای مشخص از آن حاصل شود. جریانی است مداوم و مستمر که نتیجه بخش خواهد بود.

ما چه بخواهیم چه نخواهیم چون در این دنیا زندگی می کنیم باید فشار تحمل کنیم. قرار است این فشار به همراه آرامش و اطمینان باشد. مثل روزه دار که فشار گرسنگی و روزه برایش شیرین است.

هر وقت خواستیم بفهمیم که فشاری که تحمل می کنیم نتیجه بخش هست یا نه . باید ببینیم که فشار از جنس ایمان و عمل صالح هست یا خیر و گرنه با وجود اینکه فشار تحمل می کنیم ، خسر نصیبمان می شود !

انسان از بدو تولد مرتب در حال از دست دادن اصل سرمایه خود و خسران است. سرمایه آدمی زندگی اوست. بنابراین لحظه لحظه زندگی ما باید عمل صالح باشد و گرنه در زیان خواهیم بود. سوره عصر راه های بیرون آمدن از خسر را به ما نشان می دهد:

·        ایمان

·         عمل صالح

·         تواصی به حق : هر آن چیزی که حق است را هم خودمان انجام دهیم و هم به دیگران توصیه کنیم

·         تواصی به صبر : بر آن چیزی که فهمیدیم حق است مداومت کنیم. (انجام واجبات ، ترک محرمات)

بدین ترتیب سوره عصر به ما بشارت داده که اگر در مسیر حق مداومت کنیم، خداوند ما را از خسر بیرون می آورد. و گرنه ما هرگز نمی توانیم تمام زندگی مان عمل صالح باشد و از خسر خارج شویم.

سوره مبارکه عصر

نویسنده: سمیه محمدی

۰ نظر ۱۴ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۵۱
گردان محمد رسول الله
پنجشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۳، ۰۸:۴۸ ب.ظ

لحظه رفتنی است...

بسم الله الرحمن الرحیم

قسم به لحظه ای که رفت و رفت و می آید و می رود. امان از لحظه ای که رفت. می دانم که نباید بگویم ای کاش از همین لحظه هم که گذشت بهره ای باید می بردم و می دانم که نبردم. رضایتی نیست از این که رفت. از رفتنش چه دردی می کشم، می دانم از دست دادن آن، از داشتن بهترین چیزهای دنیا دردناک تر است زیرا این لحظه ای بود که به همه آن ها معنای خوب بودن می داد. پس خداحافظ ای لحظه من که می دانم روزی از فراغ رفتنت حسرت بسیار خواهم خورد. خداحافظ ، بدان که در رفتنت صبری برای رسیدن به لحظه ای مانند تو می کنم. برایم دعا کن که لحظه ای چون تو را ببینم که خوبیش هم رنگ تو باشد. دعایم کن ، دعایم کن تا چون تویی را ببینم. دعایی که در آن توصیه ای لطیف و دلنشین مرا وادارد به صبر کردن برای دیدن چون تویی که می تواند به من امان دهد.

سوره مبارکه عصر 

نویسنده: سمیه محمدی

۰ نظر ۱۴ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۴۸
گردان محمد رسول الله
پنجشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۳، ۰۸:۳۲ ب.ظ

زلزله ای برای تعیین عیار انسان

بسم الله الرحمن الرحیم

زمانی که انسان با ناکامی جدی مواجه می شود، در این هنگام زلزله شدیدی درونش رخ می دهد زیرا آنچه در ذهن خود ساخته ، کاملا به ویرانه تبدیل می شود. در این هنگام به یاد گذشته خود افتاده ، فعالیت های خود را ارزیابی می کند و این خصوصیت هر زلزله ای است.

یکی از نشانه های قیامت ، زلزله ای است که زمین را فرا می گیرد . همان زمینی که انسان در دنیا با کمال اطمینان بر روی آن قدم می زد و به هر گونه عملی ، خوب یا بد می پرداخت.

در قیامت مشخص می شود که این زمین ساکت و آرام که ظاهرا هیچ شعوری هم ندارد ، اعمال و رفتار تمامی انسان هایی که روی آن زندگی کرده اند را در خود ثبت کرده است و زمانی که از او خواسته شود به آن ها شهادت می دهد.

در دنیا ، ما به زمین اعتماد و اطمینان می کنیم و برای در امان ماندن از هر حادثه ای در آن پناه می گیریم. در حالی که در قیامت نمی توان زمین را پناهگاه و مأمن قرار داد . زلزله ای که زمین را زیر و رو می کند، در اصل تعلقات و نقطه اتکای ما را زیر و رو می کند، از این جهت وجود آدمی را سرشار از ترس می کند . به اندازه ای که عدم اطمینان به پناهگاه و تعلق به آن وجود داشته باشد، ترس بیشتری نصیب انسان می شود.

جنس زلزله به گونه ای است که ریزترین و جزیی ترین امور را مهم می کند، که اوج آن در زلزله قیامت رخ می دهد که مثقال به مثقال و ذره ذره اعمال انسان ها در جلوی چشمانشان ظاهر می شود.

جزیی ترین کارهایی که در دنیا انجام می دهیم، در قیامت به کار می آیند. به اندازه یک کار شر کوچک در دنیا ، جای پای ما در قیامت تنگ تر می شود. یک توهین که در دنیا نکرده باشیم، یک گردنه در قیامت را رد می کنیم، جلوی عصبانیتی که در دنیا بگیریم ، گره ای از کار ما در قیامت باز می کند. دین آمده تا مثقال مثقال ها را برای ما مهم کند و حساسیت ما را بالا ببرد.

ما در زندگی دنیا هم با زلزله های مختلفی رو به رو خواهیم شد، همین اتفاقات و فتنه هایی که نوع برخورد انسان با آن ها ، عیار و میزان اخلاص او را تعیین می کند و درونیاتش را برای وی آشکار می سازد، خود زلزله هستند.

نقش پیامبران و قرآن این است که ما را متوجه عیوب و زشتی هایمان کنند و تکانی در ما ایجاد کنند ، لذا انبیاء زلزله آفرینان هستی اند که در دل انسان زلزله به پا می کنند تا عیار انسان مشخص شود و بتواند از زلزله روز قیامت به سلامت بگذرد.

زلزله عاشورا نیز از جمله این زلزله هاست. زمانی که حضرت سید الشهدا (ع) جان خود و اهل بیتش را فدا می کند و در دل انسان ها زلزله ای به پا می کند تا به آن ها مسیر درست را نشان دهد.

برای این که انسان قبل از واقعه قیامت متحول شود ، هزینه زیادی شده است . برای ریز به ریز اعمال خوب و بدی که انسان انجام می دهد هزینه شده، نه هزینه کم، بلکه کسی مثل سید الشهدا (ع) پرپر شده و کسی مثل امام سجاد (ع) عالم را نگه داشته تا کسانی که در آخر الزمان می آیند عوض شوند. ما مدیون زلزله هایی هستیم که اهل بیت (علیهم السلام) به وجود آورده اند تا ما عوض شویم و چه زلزله هایی که نگه داشتند تا هلاک نشویم.

تفاوت ما انسان ها در همین مثقال هاست. پس تا می توانیم مثقالی از بدی را کنار بگذاریم و مثقالی از خوبی را انجام دهیم.

سوره مبارکه زلزال

نویسنده: سمیه محمدی

۰ نظر ۱۴ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۳۲
گردان محمد رسول الله
سه شنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۳، ۰۱:۲۶ ق.ظ

اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی

قسمتی از بیانات مقام معظم رهبری در حرم رضوی:

امّا آنچه نقطه‌ی مهم‌تر عرض من است، خطاب به جوانهایی است که در سرتاسر کشور فعّالیّتهای فرهنگی را به صورت خودجوش شروع کردند که بحمدالله خیلی هم وسیع شده است. من میخواهم بگویم آن جوانهایی که در تهران، در شهرهای گوناگون، در استانهای مختلف، در خود مشهد، در بسیاری از شهرهای دیگر کار فرهنگی میکنند، با اراده‌ی خودشان، با انگیزه‌ی خودشان ـ کارهای بسیار خوبی هم از آنها ناشی شده است که از بعضی از آنها ما بحمدالله اطّلاع پیدا کردیم ـ کار را هرچه میتوانند به‌طور جدّی دنبال کنند و ادامه بدهند. بدانند که همین گسترش کار فرهنگی در بین جوانهای مؤمن و انقلابی، نقش بسیار زیادی را در پیشرفت این کشور و در ایستادگی ما در مقابل دشمنان این ملّت، ایفا کرده است. علاوه‌ی بر اینها، مَراجع فرهنگی. مَراجع فرهنگی یعنی چه کسانی؟ یعنی علما، اساتید، روشنفکران انقلابی، هنرمندان متعهّد، اینها نگاه نقّادانه خودشان را نسبت به اوضاع فرهنگی کشور همچنان داشته باشند و تذکّر بدهند. البتّه من در مورد تذکّرات، معتقدم باید با منطق محکم و با بیان روشن، نقطه نظرات صحیح را ارائه بدهند. با تهمت‌زنی و جنجال‌آفرینی، بنده موافق نیستم؛ با تکفیر کردن و متهم کردن این و آن، بنده موافق نیستم. اعتقاد من این است که مجموعه‌ی انقلابی کشور ـ که بحمدالله تعداد بی‌شماری از آنها در بین جوانهای ما، در بین صاحب‌نظران ما، اساتید ما، بزرگان ما، تحصیل‌کرده‌های ما حضور دارند ـ میتوانند با منطقِ محکم وارد میدان بشوند، نقّادی کنند. نقاط ضعف را و نقاط منفی را به رخ ما مسئولین بکشانند. گاهی میشود که مسئول، متوجّه نیست چه دارد میگذرد در متن جامعه، امّا آن جوان در متن جامعه است، او میفهمد؛ آن عزم ملّی و مدیریّت جهادی که عرض کردیم در زمینه‌ی فرهنگ، این است.

پی نوشت:

لطفا بزرگواران گردان محمد رسول الله (ص) سخنان آقای اخوت را که با موضوع "آداب ورود به گردان" طبقه بندی شده است را مطالعه فرمایند.


متن کامل بیانات در حرم رضوی            صوت بیانات

۱۹ نظر ۰۵ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۲۶
گردان محمد رسول الله
سه شنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۳، ۱۲:۱۴ ق.ظ

شناسنامه خدا

بسم الله الرحمن الرحیم


هر کس سوره توحید را قرائت نماید و به آن ایمان آورد، توحید را شناخته است. امام رضا (ع)

 از این سوره به اخلاص  نیز نام برده شده است که نشان می دهد با درک این سوره انسان می تواند به مقام اخلاص در برابر خداوند راه پیدا کند.

ü     هستی را  یکتایی هست که فقط یگانگی و انفراد مختص اوست و هیچکس در آن شرکتی ندارد.

ü     برای عالم  حقیقتی هست که بر همه مسلط است و هیچ چیز از دایره علم و سیطره او خارج نیست.

ü     ولادت از خواص مرکب بودن است، ولادت یعنی خارج شدن چیزی از چیز دیگر، خارج از خدا معنی ندارد پس ولادت (ولدبودن) برای خدا بی معنی است.

ü     برای خداوند هیچ مثل و مانندی نیست. شباهت از ویژگی های مخلوق است.

قٌل به معنی ابراز کردن است. اگر انسان توحید و یکتایی خداوند را در زندگی اجرا کند همواره مضطر خواهد بود. مضطر بودن بدین معنی است که به هیچ چیز در دنیا مطمئن نباشیم . همه چیز آناً به خدا وابسته است . هیچ چیز همیشگی و دائمی نیست. پیامبر (ص) حتی یک پای خود را مطمئن روی زمین نمی گذاشت.

اگر کسی فکر کند که در این عالم چیزی به غیر از خدا  هم لازم است، این تفکر از سوره توحید بیرون است. باید از وسایل استفاده کنیم اما آن ها را در کنار خدا نبینیم.

ما انسانها معمولا برای خدا ولد می گیریم، ویژگی مهم ولد این است که برای ایجاد ، به پدر و مادر محتاج است، اما پس از آن به مرور نیازش به والد برطرف می شود.پس اگر انسان ایجاد چیزی را از خدا بخواهد ولی ماندنش را طلب نکند، آن موضوع را ولد گرفته است.مانند بیماری که سلامتی را از خدا می خواهد ، اما پس از ایجادش ، برای دوام آن از خدا طلب و دعا ندارد.

اگر کسی به "لم یلد و لم یولد" خداوند معتقد باشد ، هیچ گناهی مرتکب نمی شود . اگر کسی برای لذت گناه، آن را مرتکب می شود ، یعنی لذت گناه را در کنار رضایت خدا قرار داده، یعنی خارج از خدا و رضایت او چیزی را متصور شده، پس "لم یلد" خدا را زیر سوال برده است.

سوره توحید از ما می خواهد که به گونه ای زندگی کنیم که معلوم شود

·        خدایمان تک است

·        کسی را در خارج از او و در کنار او نمی گیریم

·        کفو و مثل و مانندی ندارد

 نویسنده: سمیه محمدی

۰ نظر ۰۵ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۱۴
گردان محمد رسول الله
دوشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۳، ۰۹:۲۵ ب.ظ

اطلاعات عملیات حرکت های توحیدی

به نظر می رسد که این جملات عادی نیست، نه خود جملات و نه گوینده و شنونده اش. بیانات روشن گرانه یک فرمانده در بحبوحه جنگ و میدان جهاد است با مجاهدانش! حکم اطلاعات عملیات!

«نیاز مجاهدانه امروز تکثیر شدن به شکل تهاجمی است.»

«از خداوند بخواهیم که رزومه علمی طهارتی جمع‌مان را ارتقا دهد.»

«حتی اگر ما در خود توان رشد نمی بینیم به جمع و قوانین الهی که در مورد جمع و جهاد در راه خدا صدق می کند اطمینان داشته باشیم و بدانیم که با حرکت مجاهدانه جمعی می توان به رشد نائل شد.»

«عباد جامعه برای نظام سازی به اولوا البابی نیاز دارند که اوامر و نواهی آنان را در سطح جامعه تکثیر کنند.»

«زمان ما مشابهت زیادی به زمان امیرالمومنین دارد و اگر نجنبیم یا دیر بجنبیم ممکن است عاشورا و کربلایی دیگر خلق شود.»

«ما باید دینمان دین پرشتاب، تهاجمی، پر سرعت و مقابله گر با استعمار و دین ستیزی باشد.»

«برای ذی الاید و ذی الابصار شدن باید دعای عملی کرد: هم دعا، هم حرکت.»

«باید به صورت شبکه های پاکی  و طهارتی سیستم‌مان گسترش پیدا کند.»

تمام این گزاره ها دیگر مجالی برای نشستن و غصه خوردن باقی نمی گذارد و هر اهل تدبری را به این سمت سوق می دهد که ننشیند و هر لحظه برای فهم و به انجام رساندن رسالت خود تلاش کند و به وسع خود قدمی بردارد. پس باید:

«با امیرالمومنین بودن را قصد کنیم.»

«ذکر جمعی داشته باشیم تا مدد خداوند شامل حال همگی مان شود : لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین»

و باور داشته باشیم که اگر دغدغه ظهور دغدغه مشترک جمع‌مان است به برکت این افق نگاه و تلاش در راستای آن غبار ضعف از وجود همگی مان شسته می شود و قلب های مان در استحکام همچون پاره های آهن می شود.

عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام قَالَ: إِذَا قَامَ قَائِمُنَا أَذْهَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ شِیعَتِنَا الْعَاهَةَ وَ جَعَلَ قُلُوبَهُمْ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ وَ جَعَلَ قُوَّةَ الرَّجُلِ مِنْهُمْ قُوَّةَ أَرْبَعِینَ رَجُلًا وَ یَکُونُونَ حُکَّامَ الْأَرْضِ وَ سَنَامَهَا. خداوند متعال هر عیب و سستى را از شیعیان ما برمى ‏دارد و دلهاى آنها را بسان پاره ‏هاى آهن قرار داده و به هر کدام از آنها نیروى چهل مرد را قرار مى ‏دهد و آنان فرمانروایان زمین و بزرگان آن خواهند بود. (الخصال ؛ ج‏۲ ؛ ص۵۴۱)

برگرفته از صحبت های آقای اخوت

نویسنده: ناهید بابا شاهی (از گردان مالک و سلمان)

۰ نظر ۰۴ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۲۵
گردان محمد رسول الله
دوشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۳، ۰۹:۱۹ ب.ظ

ظرفیت شناسی در جهت جریان سازی توحیدی 2

 مختصات مجموعه ما در میان سایر مجموعه ها

یکی از نقطه ضعف های جمع ما این است که از مختصات کارمان در میان سایر مجموعه های قرآنی اطلاعی نداریم و این باعث می شود که دچار یأس یا کم انگیزگی شویم. شاید مواجه شده باشید با کسانی که که در حوزه های علوم انسانی، خصوصا زمانی که قصد رسیدن به استنباط دارند و می خواهند تولید علم کنند، مسیرهایی را طی می کنند که حدود بیست سال طول می کشد تا به حوزه استنباط برسند و این مدت زمان برای فرد خیلی طبیعی است. او اول باید منطق و فلسفه و اصول و … را بخواند و تا سرجمع حدود بیست سال وقت نگذارد و این مسیر را طی نکند، اجازه ورود به استنباط به او داده نمی شود. در دانشگاه ها هم می بینیم که حوزه های مختلف را خرد می کنند و یک موضوع خیلی جزئی را می دهند به یک دانشجوی دکتری در آن رشته، کسی که حداقل ده دوازده سال تلاش کرده تا بتواند یک موضوع جزئی را استنباط کند و تازه نه هر استنباطی، باید دیگران آن را تایید کرده باشند. در این بین به نظر شما اگر کسی شروع کند به قرآن خواندن، چند سال طول می کشد تا به استنباط برسد؟ پاسخ این است: کوتاه ترین زمانی که ذهن می تواند برایش تصور کند؛ یعنی یک دهم یا یک بیستم مسیر دیگران (به طهارت فرد بستگی دارد.). در این صورت اگر به کسی گفته شود ۵-۶ سال قرآن بخواند، نمی گوید من سرمایه عمرم را از دست دادم، «یَقولُ اَهلَکتُ مَالاً لُبَداً» به زبانش نمی آید.

 ترسیم چشم انداز کارهایی که داریم انجام می دهیم

ما به این نتیجه رسیدیم که فضای قرآنی احتیاج دارد به اینکه همه کارهایی که تا الان انجام شده، جمع بشود. این کار را انجام دادیم، در عین حال نواقص آن ها را هم برطرف کردیم و در نهایت رسیدیم به طرح تدبر در قرآن. بحث اولیه ما «تولید علم» بود، در حالی که الان بحث ما «نظام سازی» است.  یعنی بتوانیم نظام های حاکم بر علم و بر زندگی را تغییر دهیم. اینکه فقط از قرآن تولید علم داشته باشیم برای ظرفیتی که در قرآن موجود است، خیلی پایین است. با قرآن می شود عالم را اداره کرد، به عنوان سندی که در همه جای دنیا قابل خواندن است. چرا که قرآن متنی است که مستقیما با فطرتها ارتباط دارد و ثبت فطرت انسان است. بنابراین همه می توانند به صورت فطری قرآن را بخوانند و برداشت مساوی از آن داشته باشند. اگر کسی این حرف را قبول داشته باشد، یعنی تمام خلأهایی که به خاطر دور بودن ما از قرآن در حوزه زندگی شخصی ما و همچنین در جامعه هست، رفع می شود و هرچه این فضا برای جامعه باز شود، زندگی بهبود پیدا می کند.

 پیش نیازهای ورود به قرآن

ورود به محتوای قرآن به سه شرط اولیه نیاز دارد: ۱- روش ۲-انس ۳-طهارت. اگر هر کدام از این سه زمینه نقص داشته باشد، قرآن به ساختار نظام سازانه وارد نمی شود. نمی شود گفت چون قرآن «تِبیانٌ لِکُلِّ شَیء» است، پس خودش نظام سازی می کند! فردی که با قرآن مواجه می شود باید بتواند از قرآن استفاده کند. این سه پیش زمینه همراه با هم هستند و اگر از هم جدا شوند، کار ابتر می ماند.

قرآن کتابی نیست که مؤمنین و علما نسبت به آن اهمال داشته باشند. در این ۱۴۰۰ سال از آن دفاع های زیادی شده است. شاید بتوان گفت در دوره های قبلی بیش از الان قرآن در زندگی انسان ها مطرح بوده است طوری که در اغلب خانه ها کتابت قرآن انجام می شد. با این وجود این سوال پیش می آید که چرا استفاده به این نحوی که مطرح کردیم از قرآن نشده است؟ علت در همین سه پیش زمینه است، در واقع یکی از این سه مورد ناقص بوده است. این موضوعی است که دانشمندان جدید به مآن اذعان دارند. خصوصا بحث روش را به عنوان یکی از موضوعات پایه در فهم هر متن تلقی می کنند.

 ما و پیش نیازهای ورود به قرآن

ما ادعا نداریم که در این سه بخش موفق بودیم. اتفاقا یکی از نقص های جدی در بین افراد مجموعه ما به همین موضوع برمی گردد. برای مثال فرد روش ها را مسلط است، اما از انس کافی برخوردار نیست؛ یا هم روش دارد و هم انس، اما طهارت کافی ندارد. یک ایراد چهارم هم وجود دارد که ما در بررسی هایمان متوجه شدیم، اینکه موضوع روشها احتیاج دارد به فعالیت فکری و تقویت قوای تفکری. اغلب ما قوه تفکرمان ضعیف است، چون روی بحث تفکر کار نکردیم و در ساختار ما جای انواع تفکر خالی است، برای همین هرچه سعی می کنیم روش را فعال کنیم، نمی شود و فرد در اجرای روش گیر می افتد، چون پیش نیاز آن تفکر است.

در حوزه طهارت و انس هم یک خلأ حاشیه ای و پس زمینه ای مشاهده کردیم و آن این است که سطح و افق فرد برای قرآن خواندن محدود است. وقتی فرد با سطح محدود قرآن بخواند، در سطح محدود هم برداشت می کند. اما وقتی بنای کسی تشکیل حکومت جهانی باشد، قرآن را برای حکومت جهانی می خواند. به همین علت است که فرد نمی تواند بلند فکر کند.

بنابراین انس، روش، طهارت، تفکر و افق و چشم انداز مواردی است که لازم است برای مراجعه به قرآن به آن توجه داشت.

 نگاه ما به فضا و فعالیت پژوهشی

عملیات های پژوهشی قرآنی در حکم عملیات های علیه دشمن است و از اولویت های اول نظام است. برای  فعالیت در این عرصه لازم است افراد به توان خودشان نگاه نکنند. البته وظیفه ماست که کار را استاندارد انجام دهیم، اما باید این را در نظر داشت که ممکن است علی رغم تلاش فراوان، خودمان نتوانیم این کار را به ثمر برسانیم. مهم ایمان قوی نسبت به این وضعیت و این کار است و اینکه ما در عین اینکه باید کارمان را انجام دهیم، کاره ای نیستیم. این عامل موفقیت است.  فکر می کنم اگر اینها جزء برنامه ما نباشد، بعدا با مشکل مواجه می شویم. لازم است با این مورد راحت برخورد کنیم. اگر کار به نتیجه رسید، آن را به خودمان منسوب ندانیم. اگر هم نرسید، ناراحت نباشیم.

اغلب فکر می کنیم و انتظار داریم که یک پژوهش باید با ۵۰ ساعت کار به نتیجه برسد. در حالی که عرف یک پژوهش که بفهمیم می شود یا نمی شود، هزار ساعت است. بعضی وقت ها برای  پژوهش یک موضوع در قرآن، اول باید خود موضوع چند پله را طی کند و تجزیه و تحلیل شود تا بعد وارد حوزه قرآن شود، در کنار آن عربی هم باید بدانیم، توان استفاده از روایات را هم باید داشته باشیم.

حوزه پژوهش باید همراه با مکث باشد باید بر قلب فرد نازل شود، این یک وضعیت دوگانه است از یک طرف ضرورت است و سرعت باید باشد و از یک طرف ماهیت پژوهش همراه با تامل و مکث است.

آدمها باید پژوهشگر باشند بعد بیایند در کار اجرایی تا این فکر، خطرناک نشود. وقتی فرد با منطق قرآنی بالا بیاید صحنه شناس می شود.

 لزوم قدرشناسی موقعیت

گاهی طی عملیات شرایطی حاکم می شود که در آن تعداد سِمَتها بیشتر از تعداد نفرات است طوری که ممکن است مسئولیتی تخصصی مثل تیربار را به یک فرد عادی بدهند. در این شرایط نه تنها وقوع فتح بعید نیست، بلکه در تجربه دفاع مقدس به ما ثابت شد که امکان هم دارد، با اینکه هم نیروها کم هستند، هم تخصص افراد!

بعضی وقت ها شرایط جامعه ویژگی هایی را رقم می زند که یک سری افراد که تاکنون مطرح نبودند، مطرح می شوند. نه به خاطر خودشان، بلکه به خاطر هدفی که بناست تحقق پیدا کند. این آدم ها اگر باهوش باشند، شرایط را که شناختند از این شرایط استفاده می کنند. اینکه یک مرتبه برای ما در حوزه های قرآنی توفیق ورود به پژوهش پیدا می شود، ممکن است که به خاطر سنخیت ما با این موضوع نباشد، به خاطر نیازی باشد که جامعه به این موضوع دارد، به خاطر عملیات های مکرری که باید انجام شود و نفراتش یا شهید شده اند یا نیستند. بنابراین قرعه به نام عده ای افتاده و آن عده ماییم. به همین نسبت اگر آدم از این فرصت استفاده کند، خیلی زودتر به نتیجه می رسد. چون یک نفخه رحمانی پشت این قضیه وجود دارد و به خاطر آن او جلو می رود، نه به خاطر خودش. تصور من از شرایط فعلی اینگونه است و فکر می کنم خیلی از توفیقاتی که ما پیدا کردیم به خاطر این نفخه بوده نه به خاطر توان ما. جریانی باید در عالم راه می افتاده و حقایقی مطرح می شده، یک عده دارند انجامش می دهند ولو اینکه فکر می کنند خودشان انجام می دهند، این فکر را نکنند، کسی فکر نکند خودش دارد این کار را انجام می دهد.

بنابراین حالا که قرار است به طور جدی وارد کار شویم، سعی کنیم که از خودمان در بیاییم. احساس کنیم ما متعلق به جامعه ایم. متعلق به یک نسلیم. متعلق به یک عقبه ایم. همه شهدا از صدر اسلام تا الان تمام زحماتشان را کشیدند و همه اماناتشان را دادند به ما که ما بتوانیم پیامشان را به بقیه منتقل کنیم. ما وارث خون شهداییم، حس کنیم می توانیم پیام شهدا را به دیگران انتقال دهیم. ما احتیاج به نیروهایی داریم که بتوانند از حقایق انقلاب و نظام و جمهوری اسلامی و حرکتی که امام معماریش را برعهده گرفت، صیانت کنند. اگر یک عده این کار را نکنند، چند سال دیگر مسیر انقلاب تحریف خواهد شد. اگر اندک افرادی هم در این سیستم لطمه ببینند، در برابر هدفی که داریم هیچ است. مثل جنگ است. فرمانده باید دل این را که به اردوی دشمن بزند و چندین نفر از نیروهایش شهید شوند، داشته باشد.

ممکن است ما ۵۰۰ ساعت هم برای کاری وقت بگذاریم وبعد از آن بفهمیم که اهل آن کار نبوده ایم. قبلش هم نمی شد بفهمیم. ممکن است اگر این کار به دست ما انجام شود، غرور و عُجب ما را بگیرد؛ و چون خدا این را نمی خواهد، جلویمان را می گیرد. خدا را شکر که خدا گاهی جلوی ما را می گیرد تا کار خدایی باشد. موفقیت در این جریان در صورتی است که عزمی جدی در کارمان باشد. برای هر کاری به قدر لیاقت کار، زمان و نیرو صرف کنیم و بعد هم اگر شد، شد؛ اگر هم نشد، نشده است. به نام ما شد یا نشد برایمان فرقی نکند.

 ساختار فعالیت های مجاهدانه

اگر به ضرورت کاری رسیدیم باید پشتش را بگیریم، مثل کوه اُحُد. پشت تنگه بایستیم و شک هم نکنیم که چه کسی گفته که ما باید اینجا باشیم. این حرکت، حرکت انبیاست و هرکس به واسطه ایمانش به این حرکت وصل می شود حتی اگر در مجموعه ما هم نباشد. بنابراین لازم است توهم جا ماندن از جریان را نداشته باشیم.

وقتی در حوزه های داخلی و خارجی نگاه می کنیم و مظلومیت قرآن، شیعه، انقلاب و امام خمینی (ره) را می بینیم، باید به فکر کاری بیفتیم و با هم جمع شویم. ما با هرکسی که چنین دغدغه ای دارد، همراه هستیم. هرکتابی که اینجا نوشته می شود، کتاب همه است. جریان ایمان یعنی همین: ایمان حاکم است نه افراد. برای چنین اهدافی باید نگاه بلند و حس مبارزه داشت، اگر کار در توان خودم نبود، دنبال کسی می گردم که آن را انجام دهد و کمکش می کنم، برایش چای هم می آورم، چه فرقی می کند چه کسی انجام دهد؟ نباید برای درست کردن رزومه کار کنیم!

هرکاری یک« از» دارد و یک «تا». کاری را قبول کنیم که از و تای آن را می دانیم. اغلب برنامه های ما اینطور است که چندین کار داریم همه هم موازی هم هستند و همه نیمه کاره. یک دفعه لازم است خود را جریمه کنیم و کارهای نیمه تمام را تمام کنیم. با این روند در ادامه سعی می کنیم درست انتخاب کنیم.

در ضمن کاری که زودتر به نتیجه می رسد، به طور طبیعی و در طبعش در اولویت است. کاری که غیر از شما نمی تواند کسی انجام دهد، در طبعش برای شما در اولویت است. خیلی از شما خیلی کارها را می توانید بکنید، ولی چون فکر می کنید سطحش پایین است، انجام نمی دهید. مثلا ویراستاری کتاب های مدرسه. ویراستاری نیاز به حوصله دارد، باید چندین بار بخواند. جمع باید بداند در مجموعه چه کارهایی هست، خوش آن ها را انجام دهد. سیستم ما اینطور نیست که از افراد خواهش کنیم که بیایید این کارها را انجام دهید، چون اعتقاد داریم مجموعه مال همه است و اگر تعیین نفرات و مسئولیت کنیم، از حالت مال همه بودن خارج می شود. ترجیح می دهیم افراد به صورت خودجوش کار انجام دهند.

 بایدها و نبایدهای ساختاری در مجموعه

مجموعه نباید وابسته به شخص شود. اگر به این سمت رفت، یک انحراف ساختاری رخ داده است. باید رسانه ای داشته باشد که این رسانه حکم پمپاژ فکری را داشته باشد، نیازها این است و این جزء نقشه کار مجموعه است. مجموعه باید طوری باشد که اگر رأس آن قیچی شد، همچنان به کارش ادامه دهد.

برای اینکه یک مجموعه بتواند جلو برود، باید در آن ولایت پذیری وجود داشته باشد. ما زمانی فرماندهی داشتیم که ما را می برد کوه، قمقمه آب هم به ما می داد، چهار ساعت پیاده روی می کردیم و می گفت حق ندارید به این قمقمه حتی نگاه کنید و ما نگاه نمی کردیم. می پذیرفتیم که فرمانده است و باید حرفش را گوش دهیم. به عبارت دیگر همه داریم قرآن می خوانیم اما قرآن خواندنمان حکم جهاد ندارد. موضوع شهادت برای جمع ما به عنوان اولویت اول تعریف نشده است، اما می شود گفت که مجموعه ما به این روحیه نزدیک است. برای این کار لازم است همه افراد نگاهی جهادی داشته باشیم، طراحی عملیات داشته باشیم و از آن مهم تر انگیزه جهاد را در خود تقویت کنیم. با این فکر که باید جنگی بار بیاییم آماده این نوع تربیت شویم.

شهادت طلبی یعنی فرد احساس کند هرکاری که انجام می دهد، باید افق جهانی داشته باشد، افق مراقبت از انقلاب داشته باشد. یعنی سریع کار را انجام دهید، توزیع کنید و به مرحله عملیات برسانید. مجموعه لازم است شروع کند به «عرصه سازی» و «صحنه سازی». هرکس با هر کاری که دارد، سعی کند کارهای نیمه تمامش را تمام کند و دوباره کارهای جدید شروع کند و آن ها را تمام کند.

صحبت های آقای اخوت در گردان مالک و سلمان

نویسنده: فاطمه قنبریان ( از گردان مالک و سلمان)

۱ نظر ۰۴ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۱۹
گردان محمد رسول الله
دوشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۳، ۰۹:۱۶ ب.ظ

ظرفیت شناسی در جهت جریان سازی توحیدی 1

 بحث ظرفیت و ظرفیت سازی در جمع ها خیلی مهم است. حضرت موسی (ع) در زمانی انقلابش را شروع کرد و در زمانی انقلاب را صورت داد. زمان داشت. حضرت امام  (ره) انقلاب را از سال ۴۲-۴۳ شروع کرد، اما سال ۵۷ ظرفیت مملکت به حدی رسید که شاه را بیرون کند و حکومت اسلامی تشکیل دهد. برای جریان سازی فقط ظرفیت رهبر کافی نیست. باید جمع هایی که بتوانند منویات او را اجرا کنند وجود داشته باشد. الان رهبر فرزانه داریم، اما مجموعه هایی که دنبال او حرکت کنند، وجود ندارد. لذا رهبر دستش بسته می شود.

هر مجموعه ای و هر خانه ای ظرفیتی غیر از ظرفیت فردی دارد. ممکن است در جمعی افراد توانمند زیاد باشند، اما مجموعه قدرت استفاده از این ظرفیت ها را نداشته باشد، به هر حال هر ساختار، ظرفیتی دارد. هر کس می تواند در خانه اش ظرفیت سنجی و ظرفیت سازی کند. هر چه تعداد بچه های یک خانه بیشتر باشد، ظرفیت ایجاد می شود برای جریان سازی در آن خانه. هر چه علم یک خانواده زیاد شود، قدرت جریان سازی شان افزایش می یابد. اینها عوامل ظرفیت سازی است. هرچه اعضای خانواده در روزمرگی قرار گیرند، ظرفیتشان کم می شود. وقتی علم با آنها قرین شود، ظرفیتشان بالا می رود.

یکی از موضوعات حوزه خانواده، بالا بردن ظرفیت آن است. چطور می شود ظرفیت معنوی یا مادی یک خانواده را بالا برد؟ یک عامل جمعیت است، عامل دیگر علم است و عوامل دیگری نیز وجود دارد.

هر مجموعه ظرفیتی دارد. این ظرفیت به دو چیز بسته است. یکی به ساختار آن (مثل محدودیت های مکانی، جغرافیایی، و…). یکی هم به افراد داخل مجموعه که هر کدامشان مختصاتی دارند. ظرفیت در هر دو زمینه باید بهینه شود، هم در ساختار و هم در زمینه افرادش. مجموعه آموزش هایی را برای افرادش طراحی می کند. در مجموع هر کدام از افراد به ظرفیتی می رسند. ظرفیتی علمی، اجتماعی (مدارا، انصاف، سازگاری با مردم، روابط اجتماعی، جریان سازی) و طهارتی. هر از چند گاهی جمع لازم است خود را بررسی کند:

- آیا ظرفیت فعلی شما، ظرفیت حقیقی شما است که باید فعال می شد؟ آیا این ظرفیت قوت بیشتری هم می توانست بگیرد؟

- هرکس از نظر علمی، اجتماعی و طهارتی نسبت به گذشته چه قدر ارتقا پیدا کرده است؟

- چه کمبودهایی در مجموعه وجود داشته که ظرفیت همه در حداکثرش فعال نشده است؟

- چه اتفاقی برای هر فرد بیفتد ظرفیتش فعال می شود؟! استعدادهایش رو می آید؟ آیا باید فضای اجرایی برایش فراهم شود؟ آیا روش دارد اما نمی تواند از روش استنتاج کند و استفاده کند؟ آیا نظام طهارتی فرد ایراد دارد؟

- چه بخشی از این موانع به خود فرد وابسته است، چه بخشی به جمع و چه بخشی به ساختار؟

آن چه که بدیهی است، این است که در هر جمع، در هر سه زمینه به اصلاح نیاز است: اصلاح ساختار، اصلاح جمع، اصلاح فرد

اگر ما بخواهیم مجموعه مان وارد فضای جدی جامعه شود، لازم است ظرفیت ورود به عرصه های جدی را پیدا کند. مطالبه جامعه از مجموعه هایی مثل ما زیاد است و ما باید ظرفیتش را در خود ایجاد کنیم. قرآن خواندن ما باید طوری باشد که افراد بتوانند به صحنه های نمایشی، علمی، حتی دانشگاه ورود داشته باشند. جمع توانایی تولید مقاله های علمی داشته باشد.

فاصله جمع ما با عرصه های جدی خیلی کم است. عرصه های جدی خیلی خشنند. در عرصه جدی باید بتوانید از کاری که کردید، دفاع کنید. لازم است افرادی داشته باشیم که بتوانند مبانی تربیت دینی کودک را از قرآن بگیرند. قدرت شناخت رسانه را داشته باشند. بتوانند مفهوم کلی را تفصیلی کنند و به سوژه های عملیاتی برای ساخت برنامه کودک تبدیل کنند.

انقلاب اسلامی در همین نقطه متوقف است و اگر تا دو سه سال دیگر نتواند در این عرصه های جدی تولید علم کند، با سقوط جدی مواجه می شود! از داخل و خارج همه آمده اند ببینند این نظام تئوری پردازی دینی بر مبنای قرآن چطور حرف جدید می زند، چطور در مورد کودک و نوجوان نظر می دهد؟ الان دیگر بحث های مناظره ای دارد طرح می شود. مناظره های علمی که در آن معلوم می شود ما چند مرده حلاجیم. ما هم باید وارد عرصه های جدی و تخصصی شویم. کلاس های تخصصی برای علوم اجتماعی، روانشناسی، اقتصاد و… داشته باشیم.

سوره دخان سوره برنامه ریزی و ظرفیت سازی است، هر چیزی خودش می گوید من چه چیزی هستم و چه توانی دارم. خود مدیر می گوید من مدیرم. ما باید خودمان خودمان شویم، تا رسول مبین شویم و این یعنی شناخت ظرفیت خود و تلاش برای شکوفایی آن.

 صحبت های آقای اخوت در گردان مالک و سلمان

نویسنده: فاطمه قنبریان ( از گردان مالک و سلمان)

۰ نظر ۰۴ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۱۶
گردان محمد رسول الله