محمد (ص) پیام آور قرآن

!محفلی مجازی برای مباحثه ای حقیقی
مشخصات بلاگ
محمد (ص) پیام آور قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد
به نام خدای محمد،روشنی بخش دل ها، دل هایمان را گرفته ایم و با قدم هایمان وارد گردان محمد رسول الله (ص) شده ایم تا دلمان را با تابش نور حقیقت از کلام وحی تنظیم کنیم. گردان محمد رسول الله (ص) نام یکی از گردان های مدرسه قرآن و عترت دانشگاه تهران است. در این مدرسه افراد در گروه هایی با عنوان گردان به یادگیری راه های تدبر برای انس هر چه بیشتر با قرآن می پردازند تا به برکت نگاه های رسول مهربانی دل، فکر، اندیشه و عمل هایشان رنگ قرآن بگیرد، انشاالله.
در همین راستا ما، گردان محمد رسول الله، بر آن شدیم تا وبلاگی ایجاد کنیم که در آن نوای نفس نفس زدن های آدم هایی که دلشان می خواهد نگاهشان را به قرآن در یک جمع از جنس گردان وسعت ببخشند، به گوش رسد.اینجا اتاق جلسات آمادگی و تمرین گردان برای عملیات است. بحث هایی که در ابتدا مطرح می شود برای تکمیل و نزدیکی به حقیقت نیازمند همکاری همه هم گردانی های عزیز است و از آن جایی که ما تمام مردم جهان را عضوی از گردان محمد رسول الله می دانیم، از شما و تمام هم گردانی های عزیز خواستاریم تا در این بحث ها مشارکت جدی داشته باشند و لطفا در صورتی که نکته ای درزمینه ی تکمیل بحث به نطرتان میرسد حتما ارائه دهید.
یا علی

توجه کنید:
این خانه بنا دارد هر هفته مطالبش را تازه کند. لطفا تمام مطالب در صفحه اول را مطالعه نمایید.

۱۸ مطلب با موضوع «سوره» ثبت شده است

پنجشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۳، ۰۸:۴۸ ب.ظ

لحظه رفتنی است...

بسم الله الرحمن الرحیم

قسم به لحظه ای که رفت و رفت و می آید و می رود. امان از لحظه ای که رفت. می دانم که نباید بگویم ای کاش از همین لحظه هم که گذشت بهره ای باید می بردم و می دانم که نبردم. رضایتی نیست از این که رفت. از رفتنش چه دردی می کشم، می دانم از دست دادن آن، از داشتن بهترین چیزهای دنیا دردناک تر است زیرا این لحظه ای بود که به همه آن ها معنای خوب بودن می داد. پس خداحافظ ای لحظه من که می دانم روزی از فراغ رفتنت حسرت بسیار خواهم خورد. خداحافظ ، بدان که در رفتنت صبری برای رسیدن به لحظه ای مانند تو می کنم. برایم دعا کن که لحظه ای چون تو را ببینم که خوبیش هم رنگ تو باشد. دعایم کن ، دعایم کن تا چون تویی را ببینم. دعایی که در آن توصیه ای لطیف و دلنشین مرا وادارد به صبر کردن برای دیدن چون تویی که می تواند به من امان دهد.

سوره مبارکه عصر 

نویسنده: سمیه محمدی

۰ نظر ۱۴ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۴۸
گردان محمد رسول الله
پنجشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۳، ۰۸:۳۲ ب.ظ

زلزله ای برای تعیین عیار انسان

بسم الله الرحمن الرحیم

زمانی که انسان با ناکامی جدی مواجه می شود، در این هنگام زلزله شدیدی درونش رخ می دهد زیرا آنچه در ذهن خود ساخته ، کاملا به ویرانه تبدیل می شود. در این هنگام به یاد گذشته خود افتاده ، فعالیت های خود را ارزیابی می کند و این خصوصیت هر زلزله ای است.

یکی از نشانه های قیامت ، زلزله ای است که زمین را فرا می گیرد . همان زمینی که انسان در دنیا با کمال اطمینان بر روی آن قدم می زد و به هر گونه عملی ، خوب یا بد می پرداخت.

در قیامت مشخص می شود که این زمین ساکت و آرام که ظاهرا هیچ شعوری هم ندارد ، اعمال و رفتار تمامی انسان هایی که روی آن زندگی کرده اند را در خود ثبت کرده است و زمانی که از او خواسته شود به آن ها شهادت می دهد.

در دنیا ، ما به زمین اعتماد و اطمینان می کنیم و برای در امان ماندن از هر حادثه ای در آن پناه می گیریم. در حالی که در قیامت نمی توان زمین را پناهگاه و مأمن قرار داد . زلزله ای که زمین را زیر و رو می کند، در اصل تعلقات و نقطه اتکای ما را زیر و رو می کند، از این جهت وجود آدمی را سرشار از ترس می کند . به اندازه ای که عدم اطمینان به پناهگاه و تعلق به آن وجود داشته باشد، ترس بیشتری نصیب انسان می شود.

جنس زلزله به گونه ای است که ریزترین و جزیی ترین امور را مهم می کند، که اوج آن در زلزله قیامت رخ می دهد که مثقال به مثقال و ذره ذره اعمال انسان ها در جلوی چشمانشان ظاهر می شود.

جزیی ترین کارهایی که در دنیا انجام می دهیم، در قیامت به کار می آیند. به اندازه یک کار شر کوچک در دنیا ، جای پای ما در قیامت تنگ تر می شود. یک توهین که در دنیا نکرده باشیم، یک گردنه در قیامت را رد می کنیم، جلوی عصبانیتی که در دنیا بگیریم ، گره ای از کار ما در قیامت باز می کند. دین آمده تا مثقال مثقال ها را برای ما مهم کند و حساسیت ما را بالا ببرد.

ما در زندگی دنیا هم با زلزله های مختلفی رو به رو خواهیم شد، همین اتفاقات و فتنه هایی که نوع برخورد انسان با آن ها ، عیار و میزان اخلاص او را تعیین می کند و درونیاتش را برای وی آشکار می سازد، خود زلزله هستند.

نقش پیامبران و قرآن این است که ما را متوجه عیوب و زشتی هایمان کنند و تکانی در ما ایجاد کنند ، لذا انبیاء زلزله آفرینان هستی اند که در دل انسان زلزله به پا می کنند تا عیار انسان مشخص شود و بتواند از زلزله روز قیامت به سلامت بگذرد.

زلزله عاشورا نیز از جمله این زلزله هاست. زمانی که حضرت سید الشهدا (ع) جان خود و اهل بیتش را فدا می کند و در دل انسان ها زلزله ای به پا می کند تا به آن ها مسیر درست را نشان دهد.

برای این که انسان قبل از واقعه قیامت متحول شود ، هزینه زیادی شده است . برای ریز به ریز اعمال خوب و بدی که انسان انجام می دهد هزینه شده، نه هزینه کم، بلکه کسی مثل سید الشهدا (ع) پرپر شده و کسی مثل امام سجاد (ع) عالم را نگه داشته تا کسانی که در آخر الزمان می آیند عوض شوند. ما مدیون زلزله هایی هستیم که اهل بیت (علیهم السلام) به وجود آورده اند تا ما عوض شویم و چه زلزله هایی که نگه داشتند تا هلاک نشویم.

تفاوت ما انسان ها در همین مثقال هاست. پس تا می توانیم مثقالی از بدی را کنار بگذاریم و مثقالی از خوبی را انجام دهیم.

سوره مبارکه زلزال

نویسنده: سمیه محمدی

۰ نظر ۱۴ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۳۲
گردان محمد رسول الله
سه شنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۳، ۱۲:۱۴ ق.ظ

شناسنامه خدا

بسم الله الرحمن الرحیم


هر کس سوره توحید را قرائت نماید و به آن ایمان آورد، توحید را شناخته است. امام رضا (ع)

 از این سوره به اخلاص  نیز نام برده شده است که نشان می دهد با درک این سوره انسان می تواند به مقام اخلاص در برابر خداوند راه پیدا کند.

ü     هستی را  یکتایی هست که فقط یگانگی و انفراد مختص اوست و هیچکس در آن شرکتی ندارد.

ü     برای عالم  حقیقتی هست که بر همه مسلط است و هیچ چیز از دایره علم و سیطره او خارج نیست.

ü     ولادت از خواص مرکب بودن است، ولادت یعنی خارج شدن چیزی از چیز دیگر، خارج از خدا معنی ندارد پس ولادت (ولدبودن) برای خدا بی معنی است.

ü     برای خداوند هیچ مثل و مانندی نیست. شباهت از ویژگی های مخلوق است.

قٌل به معنی ابراز کردن است. اگر انسان توحید و یکتایی خداوند را در زندگی اجرا کند همواره مضطر خواهد بود. مضطر بودن بدین معنی است که به هیچ چیز در دنیا مطمئن نباشیم . همه چیز آناً به خدا وابسته است . هیچ چیز همیشگی و دائمی نیست. پیامبر (ص) حتی یک پای خود را مطمئن روی زمین نمی گذاشت.

اگر کسی فکر کند که در این عالم چیزی به غیر از خدا  هم لازم است، این تفکر از سوره توحید بیرون است. باید از وسایل استفاده کنیم اما آن ها را در کنار خدا نبینیم.

ما انسانها معمولا برای خدا ولد می گیریم، ویژگی مهم ولد این است که برای ایجاد ، به پدر و مادر محتاج است، اما پس از آن به مرور نیازش به والد برطرف می شود.پس اگر انسان ایجاد چیزی را از خدا بخواهد ولی ماندنش را طلب نکند، آن موضوع را ولد گرفته است.مانند بیماری که سلامتی را از خدا می خواهد ، اما پس از ایجادش ، برای دوام آن از خدا طلب و دعا ندارد.

اگر کسی به "لم یلد و لم یولد" خداوند معتقد باشد ، هیچ گناهی مرتکب نمی شود . اگر کسی برای لذت گناه، آن را مرتکب می شود ، یعنی لذت گناه را در کنار رضایت خدا قرار داده، یعنی خارج از خدا و رضایت او چیزی را متصور شده، پس "لم یلد" خدا را زیر سوال برده است.

سوره توحید از ما می خواهد که به گونه ای زندگی کنیم که معلوم شود

·        خدایمان تک است

·        کسی را در خارج از او و در کنار او نمی گیریم

·        کفو و مثل و مانندی ندارد

 نویسنده: سمیه محمدی

۰ نظر ۰۵ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۱۴
گردان محمد رسول الله
چهارشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۵۵ ق.ظ

سوره حمد برای تو می گوید...

 

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند بزرگ به خاطر دادن سوره حمد، به ویژه بر من منت نهاده و آن را در برابر قرآن عظیم قرار داده، و سوره حمد با ارزش ترین ذخایر گنج های عرش خدا است. امام علی (ع)

هر پدیده ای در جهان هستی اثری دارد و صاحب واقعی هر اثری خداست. پس هر پدیده ای اسمی از اسماء خداست چون تجلی دهنده ذات الهی است.

سوره حمد می خواهد که ما همه عالم را اسم خداوند رحمان رحیم ببینیم.

همه عالم را که اسم خداوند ببینی

v    همه هستی تو در دریافت بیشتر رحمت معنا می شود

v    هر چه در عالم است همه چیزش برای اوست، پس هر چه در عالم ستودنی باشد برای اوست، پس هر حمدی برای اوست

v    هیچ موجودی به هیچ جایی نمی رسد مگر به واسطه ربوبیت او

v    می فهمی که یک مالک بیشتر در عالم وجود ندارد

و می آید روزی که همه عالم را اسم خداوند متعال می بینی پس مالکیت ، ربوبیت ، رحمت و حمد او را می بینی ، در این صورت می فهمی که

v    فقط یک موجود است که لایق بندگی است

v    تو در زندگی کاری جز عبادت کردن نداری

v    عبادت کردن تو هم جز یاری او ممکن نیست

v    فقط یک طلب خواهی داشت و آن هدایت است

v    توان رفتن را هم از او می خواهی ، راه را او نشان می دهد و خودش هم تو را به آن می برد

اگر عالم را اسم خداوند نبینی

گمراه می شوی، بی مقصد می شوی، بی استعانت می شوی ، بی حمد می شوی . . .

همه چیز عالم برایت می شود زشت

همه زندگیت می شود

§         توقف، نه حرکت

§        عذاب، نه رحمت

§        استکبار، نه مملوکیت

§        سرکشی، نه عبادت

نویسنده:سمیه محمدی

۰ نظر ۲۱ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۵۵
گردان محمد رسول الله
سه شنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۲، ۰۵:۳۴ ب.ظ

آقای خوبم

سلام آقای خوبم

صبح به صبح که چشم باز می کنم ،نمی بینم... درختی را که آرام و ساکت توی حیاط ایستاده،نمی بینم ...یا کریم هایی را که توی تراس خانه کرده اند،نمی بینم... زمینی را که رویش راه می روم، نمی بینم... خورشید را،ماه را، نمی بینم... درد خانم همسایه را در هنگام تولد نوزادش نمی فهمم ،صدای گریه ی نوزادش را نمی شنوم. نا توانی و کوچکی و بی ارادگی اش به چشمم نمی آید...حواسم به جهت های جغرافیایی نیست،اعلامیه ی فوت مادر صاحب خانه را روی در ورودی ساختمان نمی بینم! شیشه را کنار سنگ نمی بینم...تشنه می شوم شیر آب را باز می کنم ،گرسنه می شوم می روم سراغ یخچال ،نمی بینم آب از کجا می آید و رزقم را که داده!

این روزها توی بی خیالی و ندانستن های خودم سیر می کنم ...شاید همین است که تو را نمی بینم!

]برداشتی از سوره مبارکه الرحمن[

آسیه نیک صفات

۵ نظر ۰۶ اسفند ۹۲ ، ۱۷:۳۴
گردان محمد رسول الله
جمعه, ۲ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۲۲ ق.ظ

این چاه تو را می بلعد


 وقتی مخاطب اثر یک کارگردان هستی و خودت را به نماهای یک فیلم می سپاری، تجربه فراموشی زمان و مکان اتفاقی طبیعی محسوب می شود. هر قدر هم تلاش میکنیم و در خلال فیلم به خودمان نهیب میزنیم که این داستان واقعی نیست و این ها همه بازیگرند، باز از دستمان درمی رود!

آنقدر که می‌توانیم در یک سکانس بخیل شویم، در سکانس بعدی مهربان، در جای دیگر از داستان  به شدت عصبانی شویم یا در غمی عمیق فرو رویم آنقدر که از خواب و خوراک بیفتیم!

مَثَل تکاثر مَثَل این حال است. حال مخاطب دنیا که آن چنان غرق شده که تمام حواس و ادراکش معطوف به کثرتی فنا شدنی است. مدیوم دنیا مانند مدیوم سینما ذاتش براساس جذب مخاطب است و مدتش تا پایان مخاطب بودن. تکاثر چاه ویلی است که اگر حواسمان را جمع نکنیم ،نتیجه‌اش می‌شود قطع جریان حیات خودمان! می‌شود جحیم!  و ما فرو می رویم در جهنمی که لایه لایه به دور خودمان تنیده‌ایم. یک تناقض بزرگ است برای کسی که دنبالش می‌کند. آن زمان که با هدف بقا، ریشه‌های خودت را قطع کنی. این لایه‌ها در ظاهر، نتیجه امر بسیار ساده ای است؛ نبود علم. نبود علم به جریان حیات بشر، جریانی که اگر در میان راه به خود هشدارش را ندهی،سیلی خواهد شد و تو را خواهد برد.

این جاست که دانستنت می‌شود مایه حیات، و تو می شوی مخاطبی آگاه به قواعد بازی. می‌شوی بازیگری که بین کوثر و تکاثرش فاصله‌هاست، فاصله ای به اندازه فانی بودن و باقی بودن. اینجاست که هر آنچه دنیا برایت عرضه کند می‌شود نعمت. تو از آن بهره خواهی برد اما این بار رها و آزاد هستی و در هیچ لایه‌ای پیچیده نخواهی شد.

می شود حواسمان پرت شود و تکاثرمان روز به روز بیشتر! یا حواسمان را مسلح کنیم به دانستن و به کوثر متصل شدن. آن وقت حقیقت بسیاری از چیزها را درک می کنیم و همین درک می‌شود سرانجام راهی باقی و ابدی.

مهدیه اصلانی

۰ نظر ۰۲ اسفند ۹۲ ، ۰۹:۲۲
گردان محمد رسول الله
چهارشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۲، ۱۲:۳۱ ق.ظ

به نام خدای عزیز رحیم!

بسم الله الرحمن الرحیم

چند سال پیش، حوالی شب های مقدس قدر، آقای اخوت از دعای جوشن کبیر برایمان گفتند، از صفات و اسماء خدا، اینکه هر صفتی از خدا یک برنامه است، یک راه است برای ما و ما باید بگردیم و در قبال هر اسم و صفت خدا، وظیفه مان را تشخیص بدهیم. مثلا اینکه می گوییم خدا بصیر است، یعنی ما باید حواسمان به افعال و بروزاتمان باشد، چون خدا دارد نگاهمان می کند.

در این جلسه از گردان هم هر بار که آقای چیت چیان از «عزیز» بودن خدا می گفتند، همه این حرفها برایم مرور می شد. ذهنم فعال شده بود که بگردد دنبال وظیفه ام در جایگاه های مختلف! خدایی که سوره مبارکه یس برایمان به تصویر کشید، «عزیز» است؛ عزیز یعنی «شکست ناپذیر»، شکست ناپذیری که هرگز در هدایت خلقش خسته نمیشود.

خدای عزیزمان، برای مردم رسول فرستاد. آنها تکذیب کردند، رسولی دیگر فرستاد، باز هم تکذیب کردند. یک رسول دیگر هم فرستاد. خدای عزیز با چند بار حرف گوش نکردن به حال خودت رهایت نمی کند. هزار بار هم که قول داده باشی و زده باشی زیر قولت، شاید خودت خسته شوی، اما خدا خسته نمی شود!

خدای عزیزم! برای فهم عزیز بودنت، همین بس که باز دستِ دل سر تا پا گناه ما را گرفتی و آوردی در گردان محمد رسول الله(ص) و نشاندی سر سفره سوره مبارکه یس، تا بشنویم و تا بنوشیم از حقیقت و فیکون دیگری در جهت جوانه زدن در دلمان اتفاق بیفتد! الحق که حمد مخصوص توست! الحمد لله رب العالمین

 آسیه نیک صفات

 

۶ نظر ۱۶ بهمن ۹۲ ، ۰۰:۳۱
گردان محمد رسول الله
چهارشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۲، ۱۲:۱۷ ق.ظ

نقطه

سلام به شما، به شما و شما و بقیه شماها.

دوستان واقعا چه طوریه؟ من تو هیچ کلاسی به اندازه کلاسمون حس غافل گیری ندارم. هیچ وقت متن کلاسی که درش شرکت کردم (ریاضی،فیزیک،روان شناسی،هنری و...) شخصا منو مخاطب قرار نداده. منِ حانیه محبعلی را می گم ها! اما کلاس قرآن یه چیز دیگس. عجیبه واقعا! من همین طوری برا خودم تو فضای کلاس نشستم، یه دفعه یکی از پشت می زنه رو شونم؛مسلما محدثه سامت نیست. بر می گردم، می بینم سوره یس است، اِن قدرم بلنده که برای دیدنش گردنم می خوره پسه سرم. بعد از اینجا به بعدش جالب می شه. نیگا می کنم می بینم مچ دستم داره از جا در می آد. سوره دستمو گرفته داره می بره بالا، بالا و بالاتر. ازاون بالا ، از من فقط یه نقطه مونده که لزوما شکل نقطه هم نیست چه برسه به آدم. اصلا معلوم نیست چی هست. شما هم همچین حسی را تجربه کردید؟

اگه حس شمام مثل حس منه، بیایید با هم هم کلام بشیم و به سوره یس بگیم: یس جان، آخه ما شکل رجلٌ یَسعی هستیم؟ چرا مچ دست ما رو گرفتی؟ یس عزیز، به کُن فیکون ما فک کردی؟ یعنی واقعا أغلال أعناق و غشی بصر مارو ندیدی؟ دیگه طایر معکم را نمی گوییم. دوستمان یس، ما از أعهد إلیکم یا بنی آدم أن لا تعبدوا الشیطان چیزی یادمون نمی آد ها! ولی یه چیزی رو می فهمیم یس جان، انذارت مارو کَالعرجون القدیم می کنه. می ترسیمو کوچیک می شیم. کوچیک می شیمو نقطه می شیم. نقطه ای که سمع و بصرش ویران شده و از همه مهم تر، قلبی براش نمونده. یسِ ما، الان فقط یه بشارتهِ که ما رو نجات می ده. اطمینان داریم که ما توی این آیه جا می گیریم: و ما لیَ لا أعبد الذی فطرنی. یعنی فطرنی ها! یعنی از هیچی و عدم ها! بدون هیچ استحقاق و شایستگی ها!... تازه اینو نگفتیم یس جان!،  إنـــــّا  نحن نحن نحن ( خیلی بگیمش) نحی الموتی. یس جان یعنی می شه این ارض های المیتهُ، احییناها بشه؟ یعنی می شه این ارض های المیتهُ، حب یاکلون بده؟ بعد جنات داشته باشه، وای! فجرنا فیها من العیون بشه! چه قد این نقطه ها ذوق می کنن. پس فسبحان الذی بیده ملکوت کل شیء و إلیه ترجعون. یس جان، ما داریم می ریم اما خداحافظی نمی کنیم. فقط تا ما می رسیم به دامن قمر،تو بلند بگو و هی بگو می شه، می شه، می شه.

حانیه محبعلی

 

۵ نظر ۱۶ بهمن ۹۲ ، ۰۰:۱۷
گردان محمد رسول الله