محمد (ص) پیام آور قرآن

!محفلی مجازی برای مباحثه ای حقیقی
مشخصات بلاگ
محمد (ص) پیام آور قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد
به نام خدای محمد،روشنی بخش دل ها، دل هایمان را گرفته ایم و با قدم هایمان وارد گردان محمد رسول الله (ص) شده ایم تا دلمان را با تابش نور حقیقت از کلام وحی تنظیم کنیم. گردان محمد رسول الله (ص) نام یکی از گردان های مدرسه قرآن و عترت دانشگاه تهران است. در این مدرسه افراد در گروه هایی با عنوان گردان به یادگیری راه های تدبر برای انس هر چه بیشتر با قرآن می پردازند تا به برکت نگاه های رسول مهربانی دل، فکر، اندیشه و عمل هایشان رنگ قرآن بگیرد، انشاالله.
در همین راستا ما، گردان محمد رسول الله، بر آن شدیم تا وبلاگی ایجاد کنیم که در آن نوای نفس نفس زدن های آدم هایی که دلشان می خواهد نگاهشان را به قرآن در یک جمع از جنس گردان وسعت ببخشند، به گوش رسد.اینجا اتاق جلسات آمادگی و تمرین گردان برای عملیات است. بحث هایی که در ابتدا مطرح می شود برای تکمیل و نزدیکی به حقیقت نیازمند همکاری همه هم گردانی های عزیز است و از آن جایی که ما تمام مردم جهان را عضوی از گردان محمد رسول الله می دانیم، از شما و تمام هم گردانی های عزیز خواستاریم تا در این بحث ها مشارکت جدی داشته باشند و لطفا در صورتی که نکته ای درزمینه ی تکمیل بحث به نطرتان میرسد حتما ارائه دهید.
یا علی

توجه کنید:
این خانه بنا دارد هر هفته مطالبش را تازه کند. لطفا تمام مطالب در صفحه اول را مطالعه نمایید.

جمعه, ۲ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۲۲ ق.ظ

این چاه تو را می بلعد


 وقتی مخاطب اثر یک کارگردان هستی و خودت را به نماهای یک فیلم می سپاری، تجربه فراموشی زمان و مکان اتفاقی طبیعی محسوب می شود. هر قدر هم تلاش میکنیم و در خلال فیلم به خودمان نهیب میزنیم که این داستان واقعی نیست و این ها همه بازیگرند، باز از دستمان درمی رود!

آنقدر که می‌توانیم در یک سکانس بخیل شویم، در سکانس بعدی مهربان، در جای دیگر از داستان  به شدت عصبانی شویم یا در غمی عمیق فرو رویم آنقدر که از خواب و خوراک بیفتیم!

مَثَل تکاثر مَثَل این حال است. حال مخاطب دنیا که آن چنان غرق شده که تمام حواس و ادراکش معطوف به کثرتی فنا شدنی است. مدیوم دنیا مانند مدیوم سینما ذاتش براساس جذب مخاطب است و مدتش تا پایان مخاطب بودن. تکاثر چاه ویلی است که اگر حواسمان را جمع نکنیم ،نتیجه‌اش می‌شود قطع جریان حیات خودمان! می‌شود جحیم!  و ما فرو می رویم در جهنمی که لایه لایه به دور خودمان تنیده‌ایم. یک تناقض بزرگ است برای کسی که دنبالش می‌کند. آن زمان که با هدف بقا، ریشه‌های خودت را قطع کنی. این لایه‌ها در ظاهر، نتیجه امر بسیار ساده ای است؛ نبود علم. نبود علم به جریان حیات بشر، جریانی که اگر در میان راه به خود هشدارش را ندهی،سیلی خواهد شد و تو را خواهد برد.

این جاست که دانستنت می‌شود مایه حیات، و تو می شوی مخاطبی آگاه به قواعد بازی. می‌شوی بازیگری که بین کوثر و تکاثرش فاصله‌هاست، فاصله ای به اندازه فانی بودن و باقی بودن. اینجاست که هر آنچه دنیا برایت عرضه کند می‌شود نعمت. تو از آن بهره خواهی برد اما این بار رها و آزاد هستی و در هیچ لایه‌ای پیچیده نخواهی شد.

می شود حواسمان پرت شود و تکاثرمان روز به روز بیشتر! یا حواسمان را مسلح کنیم به دانستن و به کوثر متصل شدن. آن وقت حقیقت بسیاری از چیزها را درک می کنیم و همین درک می‌شود سرانجام راهی باقی و ابدی.

مهدیه اصلانی

۹۲/۱۲/۰۲
گردان محمد رسول الله

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی