محمد (ص) پیام آور قرآن

!محفلی مجازی برای مباحثه ای حقیقی
مشخصات بلاگ
محمد (ص) پیام آور قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد
به نام خدای محمد،روشنی بخش دل ها، دل هایمان را گرفته ایم و با قدم هایمان وارد گردان محمد رسول الله (ص) شده ایم تا دلمان را با تابش نور حقیقت از کلام وحی تنظیم کنیم. گردان محمد رسول الله (ص) نام یکی از گردان های مدرسه قرآن و عترت دانشگاه تهران است. در این مدرسه افراد در گروه هایی با عنوان گردان به یادگیری راه های تدبر برای انس هر چه بیشتر با قرآن می پردازند تا به برکت نگاه های رسول مهربانی دل، فکر، اندیشه و عمل هایشان رنگ قرآن بگیرد، انشاالله.
در همین راستا ما، گردان محمد رسول الله، بر آن شدیم تا وبلاگی ایجاد کنیم که در آن نوای نفس نفس زدن های آدم هایی که دلشان می خواهد نگاهشان را به قرآن در یک جمع از جنس گردان وسعت ببخشند، به گوش رسد.اینجا اتاق جلسات آمادگی و تمرین گردان برای عملیات است. بحث هایی که در ابتدا مطرح می شود برای تکمیل و نزدیکی به حقیقت نیازمند همکاری همه هم گردانی های عزیز است و از آن جایی که ما تمام مردم جهان را عضوی از گردان محمد رسول الله می دانیم، از شما و تمام هم گردانی های عزیز خواستاریم تا در این بحث ها مشارکت جدی داشته باشند و لطفا در صورتی که نکته ای درزمینه ی تکمیل بحث به نطرتان میرسد حتما ارائه دهید.
یا علی

توجه کنید:
این خانه بنا دارد هر هفته مطالبش را تازه کند. لطفا تمام مطالب در صفحه اول را مطالعه نمایید.

يكشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۲، ۱۲:۱۵ ب.ظ

سروده ای در وصف سوره عصر

 دبیر همایش سوره مبارکه عصر: عصر روز قبل از همایش با یکی از اقواممان برای کلاس آقای رحیمی در مدرسه اهل بیت بودیم. همین طور که در حال انجام هماهنگی های همایش بودم، از ایشان که همسرشان شاعر هستند، خواستم که از همسرشان (آقای علیرضا قنبری) بخواهند برایمان شعری بگویند. با اعلام موافقت ایشان، خانم فردوسی چند دقیقه ای سوره عصر را برای آقای قنبری توضیح دادند و با این که زمان کمی داشتیم، ایشان لطف کردند و پذیرفتند که با مضامین سوره عصر و خطاب به امام عصر (عجل الله) شعری بسرایند.

در کمال تعجب ما این شعر زیبا زودتر از زمان مقرر به دست ما رسید.

شعر همایش سوره عصر- علیرضا قنبری

ما قایقِ تن خسته توفان زده ایم…………………………….حرف از سفرعشق فراوان زده ایم

تردید نداریم که ساحل دور است…………………………….تردید نداریم که خسران زده ایم

خسران زده ایم و هم چنان می مانیم………………………………ما خاک کویر و تشنه بارانیم

هر چند که در حسرتِ سودیم همه……………………..ما هر چه که هستیم زیان کارانیم

هر چند که پای دلمان بی تاب است……………….آن دل که به مقصد برسد نایاب است

ای رود! تو باید که به دریا برسی……………………..رودی که به دریا نرسد مرداب است

وقتی که دلی مثل بیابان داریم………………………….وقتی که به لب دعای باران داریم

یک راه فقط تا به اجابت مانده است……………….ایمان، و عمل به آن چه ایمان داریم

او شاعرِ شعرِ لحظه دیدار است………………….او «گلشن راز» و «مخزن الاسرار» است

سوگند به عصر، می رسد روزی او………………مردی که خودش «عصاره اعصار» است

هر چند که از معرکه دوری بکند……………………..«انسان» شده با «زیان» عبوری بکند

جز آن که فقط در پی «حق» باشد و بس…………جز آن که سفارش به «صبوری»بکند


۹۲/۱۱/۲۷
گردان محمد رسول الله

نظرات  (۱)

وواقعا این شعر را از جانب ملکوت میدیدیم که برای ما نازل شده بود
و بند بند وجودمان میلرزید هنگام خواندنش
یاد ایامش به خیر
وتشکر از خانم هاشمی عزیز که در طول مدت طولانی کار همایش بار سنگین مسئولیت همایش را به دوش کشیدند
و خداوند ما را در راه های خیر ثابت قدم نگه دارد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی