محمد (ص) پیام آور قرآن

!محفلی مجازی برای مباحثه ای حقیقی
مشخصات بلاگ
محمد (ص) پیام آور قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد
به نام خدای محمد،روشنی بخش دل ها، دل هایمان را گرفته ایم و با قدم هایمان وارد گردان محمد رسول الله (ص) شده ایم تا دلمان را با تابش نور حقیقت از کلام وحی تنظیم کنیم. گردان محمد رسول الله (ص) نام یکی از گردان های مدرسه قرآن و عترت دانشگاه تهران است. در این مدرسه افراد در گروه هایی با عنوان گردان به یادگیری راه های تدبر برای انس هر چه بیشتر با قرآن می پردازند تا به برکت نگاه های رسول مهربانی دل، فکر، اندیشه و عمل هایشان رنگ قرآن بگیرد، انشاالله.
در همین راستا ما، گردان محمد رسول الله، بر آن شدیم تا وبلاگی ایجاد کنیم که در آن نوای نفس نفس زدن های آدم هایی که دلشان می خواهد نگاهشان را به قرآن در یک جمع از جنس گردان وسعت ببخشند، به گوش رسد.اینجا اتاق جلسات آمادگی و تمرین گردان برای عملیات است. بحث هایی که در ابتدا مطرح می شود برای تکمیل و نزدیکی به حقیقت نیازمند همکاری همه هم گردانی های عزیز است و از آن جایی که ما تمام مردم جهان را عضوی از گردان محمد رسول الله می دانیم، از شما و تمام هم گردانی های عزیز خواستاریم تا در این بحث ها مشارکت جدی داشته باشند و لطفا در صورتی که نکته ای درزمینه ی تکمیل بحث به نطرتان میرسد حتما ارائه دهید.
یا علی

توجه کنید:
این خانه بنا دارد هر هفته مطالبش را تازه کند. لطفا تمام مطالب در صفحه اول را مطالعه نمایید.

سه شنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۲، ۰۸:۱۸ ب.ظ

مقعد صدق...

به نام ملیک مقتدر

آنچه در این هفته بر  گردان محمد رسول الله گذشت عمدتا متمرکز بر موضوعات سوره ی مبارکه قمر بود و بررسی محتوای علمی  درس نهم کتاب تدبر سوره ای به جلسه ی بعد محول گردید؛ لذا در ادامه مختصری از روش مطالعه و جمع بندی سوره ی مبارکه ی قمر ارائه خواهد شد.

در قدم اول سوره با توجه به موضوعات آیات دسته بندی گردید. دسته بندی آیات بدین قرار است: دسته ی اول (آیات یک تا هشت): در این آیات که موضوعات سوره به اجمال پوشش داده می شود ، واژه های آیه، نباء، حکمه بالغه و نذر به عنوان مولفه های اصلی سوره بیان شده اند. این مولفه ها همگی جنبه هایی از حقیقت هستند که مومنان و کفار سوره براساس چگونگی مواجهه با آنها دسته بندی می شوند. برای مثال، سوره به افعال کفار با عباراتی همچون  اعراض، تکذیب، نسبت سحر به آیات و تبعیت از هوای نفس اشاره می کند که شرح قیامتی این رویگردانی در آیه هشت ذکر شده است نکته ی مهم دیگر عبارت "کل امر مستقر" است که همچون روحی در پس زمینه ی آیات این دسته وجود دارد.

دسته ی دوم (آیات نه تا 42): این دسته حکایت کننده سرگذشت اقوام نوح، عاد، ثمود، لوط و فرعون است که همگی نمادهایی بارز در مقاومت علیه مولفه های ذکر شده در آیات دسته ی اول هستند. در این دسته، توجه به دو آیه ی "فکیف کان عذابی و نذر" و "و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر" که از آیات غرر سوره هستند، در کشف و فهم غرض سوره کمک می کند.

 دسته ی سوم (آیات 43 تا 48): این آیات با ارائه ی گزاره هایی کلی از کفار درسوره به  بیان چند وجه مشترک در بین آن ها از قبیل قائل شدن تقدس، اقتداری توهمی و اعتماد به قومیت خود می پردازد. در انتهای این دسته نیز مانند دسته اول از شکست و عذاب قطعی آنها در دنیا و آخرت صحبت می کند.

در دسته ی آخر (آیات 49 تا 55) از امر و تقدیر خداوند و کلمح البصر بودن این امر، ثبت اعمال کوچک و بزرگ و نهایتا جایگاه متقین در مقعد صدق عند ملیک مقتدر می باشد.

و اما جمع بندی ارائه شده از سوره ی قمر  به شرح زیر است: قرآن حکمه بالغه ای است که نبأ وجه خبر دهنده ی آن، آیه وجه دلالت کننده ی آن و نُذُر وجه بیم دهنده اش می باشد و همه ی اینها حقایقی نزول یافته اند در جهت فعال کردن ذکر در نظام انسانی. پس تنها کسی وضوح حقایقی همچون شق القمر را تکذیب کرده و از آن روی می گرداند که تبعیت از هوای نفس در وجودش ریشه دوانده باشد.در واقع مکذبان سوره مبارکه قمر کتاب به اصطلاح آسمانی را که ادعای پیروی از آن را داشتند بر اساس هوای نفس خود نوشتند و بر آن نام زبور نهادند. در حالی که  آیه ی مبارکه " و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر "  این نکته را متذکر می شود خداوند با تیسیر (آسان نمودن) قرآن مسیری را در مقابل انسان نهاد تا بتواند به مقعد صدق عند ملیک مقتدر برسد. انشاالله ما به برکت سوره ی قمر از متقین باشیم و هیچ گاه به کمتر از بهایی که خداوند برایمان مستقر نموده است راضی نشویم "فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر"

پی نوشت: در ابتدای جلسه چند سوال از سوره و درس نهم مطرح شد که در ادامه به منظور آمادگی برای جلسه بعد گردان دو سوال از بین آن ها مطرح می شود؛ انشاالله که بزرگواران ما را از علمشان بهره مند سازند:

1-مولفه احکام به تفصیل و مولفه احکام چه تفاوتی با هم دارند و چگونه آن ها را در آیات احکام مشخص کنیم؟ لطفا مثالی هم ذکر کنید.

2-با توجه به سوره قمر با سیر چه مسیری و چگونه می تواند به مقعد صدق رسید؟

 

۹۲/۱۱/۲۲
گردان محمد رسول الله

نظرات  (۴۸)

۲۳ بهمن ۹۲ ، ۰۰:۳۸ مریم نصیری

سلام

یکی از زیباترین آیات قرآن آیه "لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر" است، یعنی قرآن بالاترین معارف هستی را در ساده ترین بیان آورده است، حجت را تمام می کند که همه می توانند با قرآن به ملکوت راه پیدا کنند و به مقعد صدق عند ملیک مقتدر برسند فقط باید اهل ذکر بود و توجه داشت یعنی باید در تمام لحظات زندگی قرآن جاری باشد.

پ ن1: صدق یعنی انطباق کامل با حق

پ ن2: نه صرفا برای پاسخ به سوال بلکه این مطلبی بود که مرا با سوره قمر مدت ها قبل مانوس کرد و از آن روز تا حالا در آرزوی ذکر شدن قرآن و رسیدن به مقعد صدق... دوست داشتم که به خواهرانم بگویم که می شود حتما می شود و چقدر زیباست لحظه لحظه با قرآن زندگی کردن هنوز در آرزویش هستم اما امیدوارم

پ ن3: انشاالله اگر فرصت کردم درباره سوالات چیز قابل ذکری به نظرم آمد می نویسم

پ ن4: به خاطر بیان ناقصم در مورد بالاترین معارف هستی واقعا از شما عذر می خواهم

۲۳ بهمن ۹۲ ، ۱۰:۰۴ ذوالفقاری

به نام عزیز مقتدر

سلام بر همه یاران . از مطالب دلنشین شما در مورد سوره مبارکه قمر استفاده کردم اگر توانستم  به سؤالات مطرح شده پاسخ می دهم .

با سلام به همگی٬ به خصوص سلام به محضر مبارک سوره قمر
مبارک باشه بر ما این عید؛ ممنون خانم نصیری. ممنون از نکات پرمغز شما؛ مبارک باشه بر ما این عید و انشاالله همیشه بر ما عید باشه.
ممنون خانم ذوالفقاری که ما رو از حضور فعالتون مطلع می کنید.
یا علی
بنده همچنان مشغول به قرائت سوره قمر برای بزرگوار ان فعال در وبلاگ هستم....
متقین سوره این طورند که از نهری واحد تغذیه می کنند و ثمرات متعددی دارند. این نکته لزوما به معنای برتری بعضی بر دیگری نیست اما قطعا بدین معنا هست که در هر زمانی برای مواجهه با کفر و اتخاذ روش هدایتی متناسب با آن زمان آماده اند. ما میوه های متفاوتی می بینیم اما حقیقت آن است که هر یک از متقین جای دیگری قرار گیرند همان گونه عمل می کنند که آن دیگری کرد چرا که این حضرات از نهر واحدی تغذیه می شوند.
متقین جمع واحدی را تشکیل می دهند که در اوج قدرتند چرا که به ملیک مقتدر متصلند.
پس نتیجه می شود که برای قرب به جایگاه متقین سوره می بایستی همواره آماده فرمان الهی بود تا همچون عبد به اطاعت او بپردازیم.چنین شخصی تبعیت از هوای نفس برایش معنا ندارد.
روزی ام شد،آیت الله جوادی آملی:
سر اینکه مثل ها و داستان ها در قرآن بیان شده این است که مطالب ثقیل را (سنلقی علیک قولا ثقیلا)سبک کند ومطالب رابصورت یسرنا القرآن للذکر درآورد.
سلام
ببینید سوالی که از درس شده یعنی همون سوال اول تو متن خیلی سخته. موافقید عوضش کنیم و هر کی سوال خودش رو بپرسه؟ 
من که هنگم. سواله جدی سخته .
خب من یکی از سوالاتی که در گردان پرسیده شد و گمان می کنم که تا حدودی جوابش رو بدانم خدمتتان عرض می کنم:
سوال: فرق احکام و احکام به تفصیل چیه؟
جواب: گفته شد که آیاتی که به عالم قدس نزدیک ترند و بیش از بقیه آیات سوره فارغ از بستر هستند رو آیه احکام می گیریم. یعنی یه حقیقتی مطرح می شود که همواره در همه زمان ها و همه مکان ها جاری است. مثال مشابهش رو تو مسائل اجتماعی داریم. قانون راهنمایی و رانندگی اینه که باید پشت چراغ قرمز ایستاد. پس یه قانون وضع شده که پشت چراغ قرمز بایستید و مربوط به مکان و شرایط خاصی است. اما همون قانون راهنمایی و رانندگی می گه که همواره در همه جا نظر افسر راهنمایی و رانندگی بر همه قوانین مقدم است. پس نظر افسر فارغ از هر مکان و زمانی است و حتی بر چراغ قرمز هم مقدمه. (البته قطعا این یه مثاله و متاسفانه مثال کاملی هم نیست و تنها برای نزدیک شدن به ذهن گفته شده است.)
 
خب حالا می خواهیم بپردازیم به بحث احکام و احکام به تفصیل؛ تو قرآن آیاتی هستند که حقایق رو مطرح می کنند. بعضی از حقایق مربوط به قبل نزول حقایق هست و بعضی مربوط بعد از نزول آنها. 
برای مثال می شه به آیات ذیل اشاره کرد:
آیات پایانی سوره یس که وصف امر خداست.

إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ﴿۸۲﴾

فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۸۳﴾

اما در همین سوره مبارکه آیات احکامی هستند که سخن از نزول حقایق دارند:

وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ ﴿۲﴾

إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ ﴿۳﴾

عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ ﴿۴﴾

تَنزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ ﴿۵﴾




خب حالا در سوره های دیگر قرآن:
سوره مبارکه فصلت:

تَنزِیلٌ مِّنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿۲﴾

کِتَابٌ فُصِّلَتْ آیَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لِّقَوْمٍ یَعْلَمُونَ ﴿۳﴾

این آیات مبارک فارغ از بسترند و به بیان حقایق می پردازند اما خبر از نزول حقیقت می دهند پس می شود احکام به تفصیل.

در سوره مبارکه حشر نیز آیات 

هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ ﴿۲۲﴾

هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿۲۳﴾


سخن از حقایق می زنند اما این حقایق اشاره به نزول ندارند و یا نشانه هایی از نزول در آن ها دیده نمی شود پس می شود احکام خالص.
در نظری که مربوط به سوره یس بود؛ آیات 82 و 83 می شوند احکام خالص و آیات 2 تا 5 می شود احکام به تفصیل. 
البته اینها با توجه به دریافت بنده است اگر اشکالی وارده یا نمونه های دیگری به نظرتان می رسد بفرمایید.
یاعلی
سلام
خب سوال بعدی اینه که مولفه احکام به تفصیل چیه؟
در جوابش می شه گفت مولفه احکام به تفصیل در بررسی سیر احکام سوره به تفصیل تعیین می شود. مثلا چند آیه اول سوره یس رو اگر احکام بگیریم و بعد آیات تفصیل سوره رو بررسی کنیم به این نتیجه می رسیم که در آیات احکام چند مطلب طرح شده که در آیات تفصیل شرح آن ذکر شده است. مثلا بحث انذار از مطالب اصلی است که سوره به روش های مختلف به آن می پردازد پس قطعا یکی از مولفه های احکام به تفصیل واژه انذار است.
۲۴ بهمن ۹۲ ، ۲۳:۵۵ کیاندخت کیانی
سلام به دوستان عزیز
خانم احمدیان از پاسخ های شما سپاسگزارم ولی بنده هنوز تشخیص مولفه احکام به تفصیل در سوره ها برایم مشکل است و نمی دانم چطور آن را افتراق دهم
کیانی

سلام دوستان مطلب جالبی که درباره سوره قمر خواندم :

در روایات اسلامی آمده که کفار مکه از پیامبر اسلام (ص) تقاضا کردند برای صدق دعوی خود ماه را به دو نیم بشکافد و به او قول دادند که اگر چنین نماید به دین اسلام و صدق گفتار او ایمان خواهند آورد... آن شب آسمان صاف و ماه به صورت کامل (بدر) بود، پیامبر (ص) از خداوند خواست تا آنچه را که کفار مکه از او خواسته‏اند به آنها نشان بدهد تا ایمان بیاورند... خداوند دعای پیامبرش را اجابت کرد... و سپس ماه به دو نیم شکافته شد، نیمی در کوه صفا و نیم دیگر در کوه قیقعان در مقابل آن قرار گرفت.

کفار مکه که در حال مشاهده این واقعه بودند گفتند که محمد (ص) ما را سحر کرده است، سپس گفتند اگر او ما را سحر کرده باشد نمی‏تواند همه مردم را سحر کند، ابوجهل گفت: "صبر کنید تا یکی از اهل بادیه بیاید و از او سئوال کنیم که آیا انشقاق ماه را دیده است یا نه، اگر تایید کرد ایمان می‏آوریم و اگر نه معلوم می‏شود که محمد (ص) چشمان ما را سحر کرده است."

 بالاخره یکی از اهالی بادیه به مکه آمد و این خبر را تصدیق کرد و آنگاه ابوجهل و مشرکان گفتند: "این سحر مستمر است" و آنگاه این آیات مبارک نازل شد... "اقتربت الساعة وانشق القمر..." باری این موضوع پایان یافت و مشرکان ایمان نیاوردند.

در یکی از نشستهای دکتر زغلول النجار در یکی از دانشگاههای انگلیس، وی در خصوص معجزه شق‌القمر در صدر اسلام به دست پیامبر (ص) به عنوان یکی از معجزات پیامبر (ص) که توسط ناسا به اثبات رسیده است صحبت می‏کرد. در این میان یکی از حاضران که به اسلام خیلی توجه و اهتمام داشت به نام "داوود موسی بیتکوک" که در حال حاضر نیز رئیس حزب اسلامی بریتانیاست ماجرای مسلمان شدن خود را اینگونه نقل کرد:

هنگامی که می‏خواستم در مورد اسلام تحقیق کنم یکی از دوستانم ترجمه‏ای از قران کریم به زبان انگلیسی را به من هدیه کرد و من نیز بطور اتفاقی آن را باز کردم و اتفاقا سوره قمر آمد. سپس شروع به خواندن کردم.... و ماه شکافته شد... وقتی به این جمله رسیدم از خود پرسیدم آیا واقعا ماه شکافته شده است؟؟ ! سپس با ناباوری کتاب را بسته و به کناری گذاشتم و از تحقیق در باره اسلام هم منصرف شدم و دیگر سراغ آن کتاب هم نرفتم.

روزی در مقابل تلویزیون نشسته بودم و طبق معمول برنامه‏ای را مشاهده می‏کردم، برنامه‏ای بود که در آن مجری با سه نفر از دانشمندان ناسا متخصص در علوم فضایی مصاحبه داشت. موضوع برنامه جنگ ستارگان و صرف میلیاردها دلار در این راه و اعتراض به این موضوع بود. مجری سپس سئوال دیگری را طرح می‏کند با این مضمون که:

 شما در یکی از سفرهای خود به ماه حوالی 100 میلیارد دلار هزینه کردید و تنها خواسته‏اید که پرچم آمریکا را بر روی ماه نصب کنید... آیا این عاقلانه است؟

در جواب این گوینده دانشمند آمریکایی لب به سخن گشوده و می‏گوید که: "در آن سفر، هدف ما مطالعه ترکیب داخلی ماه بوده که بدانیم چه تشابهاتی با زمین دارد و در این زمینه به موضوع عجیبی برخورد کردیم که عبارت بود از یک کمر بندی از سنگها و صخره‏های تغییر شکل یافته که سطح کره ماه را به طرف عمق و به طرف سطح دیگر آن پوشانده بود و هنگامی که این اطلاعات را به زمین‌شناسان منتقل کردیم مایه شگفتی آنان شده و گفتند چنین چیزی امکان ندارد مگر آنکه ماه در مرحله‏ای از حیات خود به دو نیم تقسیم شده و سپس دوباره جمع شده باشد و به شکل اول بازگشته باشد و این نوار از صخره‏های تغییر شکل یافته نتیجه برخورد دو نیمه ماه در لحظه جمع شدن و به هم پیوستن دو نیمه آن می‏باشد."

داوود موسی بیتکوک سپس می‏گوید:

"با شنیدن این مطلب از جای خود پریدم و گفتم این معجزه‏ای است که در 1400 سال قبل به دست پیامبر اسلام در قلب صحرا اتفاق افتاده و از عجایب روزگار این است که آمریکا باید میلیاردها دلار خرج کنند تا آن را برای مسلمانان اثبات نمایند! بی شک این دین حق و حقیقت است..."

به این ترتیب سوره قمر سبب اسلام آوردن این شخص شد، پس از آنکه عاملی برای دوری او از اسلام شده بود و این خود از دیگر معجزات اسلام است

ممنون خانم کیانی از مطلب بسیار جذابتان. استفاده کردیم.
قطعا تعیین مولفه احکام به تفصیل کار راحتی نیست و توضیح بنده کامل نبوده. این مسئله نیاز به تمرین داره.
اگر صلاح می دونید در همین قسمت نظرات یه آیه احکام به تفصیل رو بیارید و بفرمایید برای چه سوره ای هست تا  به کمک هم بعد از بررسی سوره به مولفه های احکام به تفصیل برسیم؛ انشاالله.

سلام

منم حاضر!!

اما هیییییییییییییییییچ نمی فهمم از حرفهای عزیزان هم گردانی!!

خواندنش برایم بسیار ثقیل است..... :(

دوستان همگردانی؛ کسی می تواند متن تحلیلی از مباحث گردان بنویسد که طی آن سوره تحلیل شود؟

خروجی خوب و مفیدی است؛ هم برای اعضای گردان هم برای سایر مخاطبان

و خود بنده هم به آن نیازمندم با این اوضاع!

ممنون از مطلب بسیار جذاب خانم کیانی.
حقیقت این است که من کلا گیج شده ام.این تقریبا چهارمین درس در مورد احکام و تفصیل است.
ده ها بار احکام و تفصیل در متن درسها توضیح داده شده و هی تکرار و تکرار.ولی انگار مطالب منسجم نیستن.وهربار یه تعریف جدید اضافه میشه که کارکردش در درسهای قبلی معلوم نیست؟یعنی من متوجهش نیستم.امیدوارم منظورمو رسونده باشم.
اگر قرار است در ده درس این جزوه ده روش تدبری آموزش داده بشه آیا روش های این چهار درس متفاوتند و اصلا روش هستند؟
مثلا درس انواع تفصیل(سوره ی یس)روش بود؟و اینکه اسم های مختلفی به تفصیلها داده بشه چه فایده ای داره؟
گرچه میدانم جواب سوالاتم را کسی نمیده ولی مطرحشان کردم.
اگه کسی نظام فکریش با مجموعه نتونه هماهنگ بشه باید حذف بشه؟
سوالات من از ذرس نهم:
1-ص 259 سیر سوم:
برای شناخت آن حقیقت واحد .....از راه های زیر عمل میکنیم.شماره ی یک و دو،دو راه حل است  یا دو قسمت از یک راه حل؟
2-آیه ی آخر(فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر) احکام نیست؟چرا؟
3-آیه ی 46(بل الساعه موعدهم والساعه ادهی و امر)احکام به تفصیل نیست؟جرا؟
4-آیه ی 49(انا کل شی خلقناه بقدر) احکام یا احکام به تفصیل نیست؟چرا؟
5-دو نوع مولفه ی احکام به تفصیل معرفی شد.
الف:از نزول احکام خبر میدن
ب:از استقرار یافتن احکام در بستری خبر میدن
آیات 4 ،5 و 17 هرکدام از کدام نوع هستن؟
این جدا سازی و اینکه بفهمیم هر آیه ای از کدام نوع است،به درد میخوره؟
زیاد متوجه تفاوت الف و ب نمیشم.تفاوتشون چیه؟
در واقع سوال پنجم خودش شد سه سوال
راستی یه سوال دیگه:نمودار 3-9
چرا حکمت بالغه رفت بالا؟
مگر احکام امر واحد نبود؟
۲۶ بهمن ۹۲ ، ۲۰:۲۸ ذوالفقاری

سلام بر همه عزیزان

خانم نبوی منش در مورد سؤالات شما اینطور فکر می  کنم :

1 - هر دو مورد مربوط به یک مرحله است ، وپشت سرهم انجام می شود یعنی مؤلفه های احکام را پیدا کرده و بعد  مؤلفه های احکام به تفصیل را.

2- آیه آخر ادامه آیه قبل است وتفصیل آن ،درضمن دربستر مؤمنین بیان شده است.

3- آیه46 تفصیل آیات قبلی است ودر بستر کفار بیان شده است .

4- فکر می کنم آیه 49 نیز بستر وقوع دارد ، "خلق اشیاء بقدر"

5-آیه4و5 با توجه به توضیح در "سیر سوم "مربوط به نزول واستقرار وامر اقترب الساعه است بنابراین به "ویژگی اثر داشتن از احکام مربوط می شود .

- در مورد دوقسمت  بعدی سؤال نمی دانم .

در مورد استقرار امر الهی فکر می کنم  که از طریق حکمة بالغه این استقرار برای مابیان شده است .

۲۶ بهمن ۹۲ ، ۲۰:۴۷ ذوالفقاری
سؤال من از دوستان  ، من فکر می کنم آیات احکام نوع دوم   همان آیات احکام به تفصیل هستند  . در توضیحات قسمت  ب  آیه 3و42 را آیات احکام نوع دو م دانسته و در سوره فصلت  این دو  آیه را  "مؤلفه احکام به تفصیل " ذکر کرده است .  نظر شما در این رابطه چیست ؟
۲۶ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۰۳ ذوالفقاری

مطلبی در مورد احکام : در این آیات معمولآ تأکیدات وجود دارد . تأکیدات مثل :

آیات در جواب قسم ، آیاتی که با ترکیب لقد یا قد ذکر می شود (لام  لقد لام  قسم ) و حقایقی که در قالب شرط وشروط بیان می شود .

سلام به همگی به خصوص خانم نبوی منش و ذوالفقاری که با سوالات و جواب های قابل توجهشان روح تازه در وبلاگ دمیدند.
خانم نبوی جان قطعا جواب سوالتون که به نظام فکری و مجموعه مربوط بود منفیه. اصلا درش شکی نیست.تمام این تلاش ها برای انس با سوره و تشکیل یه جمع قرآنیه. اگر مجموعه نتونه افراد متفاوت با خودش رو تنها به علت تفاوت در نظام فکری جذب کنه به علت ضعف خودشه و ما بایستی کمکش کنیم تا بتونه به تکامل برسه انشاالله.
راستی چرا فکر کردید کسی به سوالاتون جواب نمی ده؟ راستش نزدیک بود بهم بر بخوره ها!
در رابطه با نکته هایی که خانم نبوی منش فرمودند درباره علت تکرار موضوع در درس ها پرسیدند: 
دریافت بنده اینه که فهم روش احکام و تفصیل نیاز به طی مراحل مختلف داره که در هر درس داره این مرحله طی می شه. ابتدا احکام و تفصیل توضیح داده شد. بعد روش و مرحل یافتن اینها ذکر شد و در مرحله بعد گفته شد چند نوع تفصیل و چند نوع احکام داریم و در انتها به مولفه احکام و احکام به تفصیل پرداخته شد. 
این که تفصیل انواع مختلف دارد و در هر سوره از یک نوع و یا چندین نوع تفصیل اشاره شده است ارتباط مستقیم با غرض سوره. تمیز این عنوان تفصیل برای سهولت در نزدیک شدن به غرض است.
حالا این که چطور از این ها باید به غرض رسید بحث دیگری است که لازمه دستیابی به آن آشنایی با موضوعات ذکر شده و طهارت و تمرین است. 
انشاالله به برکت سوره قمر مورد عنایات خاص قرار گیریم.
سلام خانم ذوالفقاری
بنده هم با شما موافقم. دو نوع احکام تعریف شده که یکیش احکام خالص و دومی احکام به تفصیل است. آیه ۸۲ سوره یس رو از نوع احکام خالص دونسته و آیه ۳ قمر و ۳ و ۴۲ فصلت رو از نوع احکام به تفصیل. 
خواهران بزرگوار 
لطفا این قدر فکر نکنید که یافتن مولفه های احکام و احکام به تفصیل کار سختیه. ما این کار رو یه بار سر کلاس با هم انجام دادیم. به غیر از اون در گزارش « لحظه ای برای تازه شدن» هم مولفه ها با تحلیل آیه احکام سوره تعیین شده است.
راستی ٬ خانم کریمی گفتند که متن ثقیله. می شه هر کس دیگری هم که چنین نظری داره اعلام کنه. اگر متنی در وبلاگ روان هست نیز لطفا ذکر کنید که نمونه کار مورد توجه شما رو بدونیم.
یا علی
صبح به خیر
ممنون از خانم ذوالفقاری و احمدیان عزیز بابت جوابهایی که زحمت کشیدین
جواب سوال یک و دو قانعم کرد.ولی سوال سوم:به نظرم احکام به تفصیلی است که
مربوط به نزول واستقرار وامر اقترب الساعه است بنابراین به "ویژگی اثر داشتن از احکام مربوط می شود .میتونه اینطور باشه؟
در مورد سوال خانم ذولفقاری هم:من هم موافقم که انگار یکی هستند و لزوم این دسته بندی های مختلفو نمیقهمم.
در مورد نمودار 3-9 :فرمایشتون درسته درصورتیکه طی روند منطقی درس این نکته به دست بیاد.ولی وقتی تا نمودار 2-9 موضوع برعکسه و یکهو بی منطق جاش عوض میشه چی؟
۲۷ بهمن ۹۲ ، ۱۰:۱۰ ذوالفقاری

سلام .روز همگی به خیر

ازعزیزان احمدیان و نبوی منش ممنونم .

خانم نبوی منش درمورد سؤال سوم من هم اینطور فکر می کنم در ضمن در جدول قسمت الف سیر سوم ، اقترب الساعه را مؤلفه احکام به تفصیل ذکر کرده است .

در مورد نمودار  3-9شاید به این دلیل که سیر احکام به تفصیل را بررسی می کند مهمترین مؤلفه آنرا بالا آورده است.

سلام به دوستان، از مباحثاتتون استفاده کردم.ممنون
الحمد لله و الشکر لله
سلام خانم امینی
ما هم به حضورتان خوشحال شدیم.
خیلی ممنون
با سلام مجدد،برای تنظیم جدول ص266 به عنوان تمرین این هفته، چه واژه هایی باید سرستون قرار بگیره؟ کل آیه می تونه سرستون باشه؟
سلام با تشکر فراوان از دوستان با اینکه در مسافرت بودم و در کلاس حضور نداشتم ولی با خواندن گزارش گردان خودم را در کلاس دیدم!
خدا بر توفیقاتتان بیفزاید...
سلام خانم امینی جان
بله می تونه سرستون یه آیه باشه. بستگی‌ داره که جدولتون رو چطور نظم دادید. مثلا می شه سر ستون ها مولفه های احکام یا احکام به تفصیل هم باشه.
نتیجه کار خیلی متفاوت نیست.
عزیزان٬ با اجازه تان یه رسم وبلاگ رو مجددا یادآوری می کنم:
بزرگواران لطف کنند حتما بعد از بازدید از وبلاگ پس از هر بار به روز شدن یا با اعلام نظر و سوال و یا فقط با اعلام نامشان اعلام حضور کنند. این یه درخواست جدیه تا ببینیم چند درصد اعضای گردان اصلا به فعالیت ها توجه دارند. مطمئنا با توجه به مجازی بودن و فرصت یک هفته ای برای بازدید٬ غیبت مجاز نیست .
یا علی
۲۷ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۵۲ کیاندخت کیانی
سلام به همگردانی های عزیز
تنها استقرار امر الهی در قالب حکومت ولی حق می تواند، کلید رفع مشکلات مردمان جهان باشد و در چنین فضایی است که جان های تشنه انسان های همه اعصار، با تحقق حکومت الهی و در سایه ولی خدا سیراب از جام وجود ولی عصر خواهد شد.
التماس دعا
کیانی
۲۷ بهمن ۹۲ ، ۲۲:۰۳ ذوالفقاری

سلام

به نظر شما با چهار سرستون (نذر - یسرناالقرآن - ذکر - مدکر) می توان کل سوره را  طبقه بندی کرد ؟

سلام
اتفاقا از سوالات منم بود
مدکر کی وارد کار شد؟مگه مولفه های احکام (غیر از آن سه تا اولی)حکمت بالغه و نبا نبودن؟
ارتباطی بین مولفه های احکام و این ستون درست کردن ها هست؟
سلام حیفم آمد این متن را در اختیار دوستان عزیز قرار ندهم:

«قدم صدق» و «مقعد صدق» هر دو در قرآن ذکر شده و در روایات شیعی قدم صدق به ولایت و محبت علی (ع) و «مقعد صدق» به همنشینی و معیت با اهل بیت در روز رستاخیز و قیامت تفسیر شده است. در این جا به دو روایت در این زمینه اشاره می کنیم:

امام صادق (ع) در مورد این آیه که می فرماید: «بشارت ده کسانی را که ایمان آورده اند به این که برای آنان قدم صدقی نزد پروردگارشان است» فرمودند: منظور ولایت امیر المومنین (ع) است».[1]

همچنین: «جابر از رسول خدا (ص) روایت می کند که آن حضرت فرمود: ای علی بشارت باد بر تو که هر بنده ای تو را دوست بدارد و بر مودّت تو وارد شود خداوند او را در روز قیامت همراه ما برانگیخته خواهد کرد؛ سپس پیامبر خدا این آیه را تلاوت کردند: متقین در جنات و نهر هایی هستند در جایگاه صدق، نزد پادشاهی مقتدر».[2]

در آیه دیگری از قرآن می خوانیم: «عهد و پیمان هایتان را بازیچه بین خودتان قرار ندهید تا قدمی بعد از ثابت شدن بلغزد و به خاطر مانع شدن از راه خدا به سختی مبتلا شده و برایتان عذابی عظیم باشد».[3]

و در زیارت عاشورا هم زائر امام حسین(ع) در واقع از هشداری که در این آیه داده شده به خدا پناه می برد که مبادا از کسانی باشد که در عهد خود با خدا و دوستان او فریبکار و بازیگرند و از خدا می خواهد که او را در عهد خود ثابت قدم بدارد: «خدایا شفاعت امام حسین(ع) را در روز قیامت روزی من کن و قدم صدق مرا در نزد خود، همراه با امام حسین و اصحاب او که جان خود را فداکردند ثابت گردان».[4]

پس جایگاه صدق (مقعد صدق) نتیجه حرکت با قدم صدق است و هرچند در مسیر حرکت امکان لغزش وجود دارد، اما بعد از رسیدن به جایگاه صدق و قرار گرفتن در نزد پادشاه مقتدر و همراهی و معیت با اهل بیت دیگر امکان لغزش نیست؛ چرا که این حرکت صادقانه به نتیجه و غایت خود رسیده است.

به بیان دیگر، وقتی که مأموم خواهان معیت با امام است، طریقه این معیت، اطاعت و حبّ امام است و می دانیم که عشق و محبت، ادعایی است که می تواند صادق یا کاذب باشد. صدق در ادعای محبت مستلزم مجاهده با نفس و اطاعت از امام است، و اصل امتحان محبت، نیز این است که فرد در دل خود به غیر از یک محبوب را جای ندهد. به عبارت دیگر، شرط صدق در محبت، همان عدم شرک در محبت است، پس صدق در محبت همان توحید در محبت است.

کسی که در اطاعت امام (ع) با قدم صدق حرکت کند، در نهایت در جایگاه صدق که بنابر توضیحی که گذشت همان جایگاه توحید کامل است، قرار خواهد گرفت و به مقام معیت با امام و عندیت با خدا خواهد رسید.

پس جایگاه و قرارگاه صدق و عندیت با خدا، همان لقای خدا است، همچنان که در سوره فجر هم که منسوب به امام حسین (ع) است، شاهد همین حرکت و رسیدن به لقای خدا هستیم.[5]

مقام محمود نیز که مقام پیامبر و ائمه (ع) است، با طی طریق محبت و صدق در محبت - برای شیعه راستین- قابل تحقق است. بنابریان مقام محمود و قرارگاه صدق و... همگی به حقیقت واحدی اشاره دارند که در هر یک از این تعبیرات به جهتی خاص از این مسئله اشاره شده است.



[1] «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِهِ تَعَالَى‏ بشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قَالَ وَلَایَةُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع»، کلینی، الکافی، ج1، ص 422، دار الکتب الاسلامیة.

[2] «عَنْ جَابِرٍ عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ أَبْشِرْ یَا عَلِیُّ مَا مِنْ عَبْدٍ یُحِبُّکَ وَ یَنْتَحِلُ مَوَدَّتَکَ إِلَّا بَعَثَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَعَنَا ثُمَّ قَرَأَ النَّبِیُّ ص هَذِهِ الْآیَةَ إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ»، مجلسی، بحار الانوار، ج 7، ص 209. موسسه الوفاء، بیروت.

[3] «و لا تَتَّخِذُوا أَیْمانَکُمْ دَخَلاً بَیْنَکُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها وَ تَذُوقُوا السُّوءَ بِما صَدَدْتُمْ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ وَ لَکُمْ عَذابٌ عَظیمٌ»، النحل، 94.

[4] «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفَاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ الَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ ع‏»، شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص 776، موسسه فقه الشیعه، بیروت.

[5] الفجر، 27-30؛ «یا ایَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلى‏ رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی، إِنَّمَا یَعْنِی الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا فَهُوَ ذُو النَّفْسِ الْمُطْمَئِنَّةِ الرَّاضِیَةِ الْمَرْضِیَّةِ وَ أَصْحَابُهُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ»، بحار الانوار، ج 24، ص 93.

 

اللهم انک ملیک مقتدر، ما تشاء من امر یکون 
خـداونـدا! تـو مـلیـک و مـقـتـدرى مـا را چـنـان تـوفـیـقـى مـرحـمت فرما که در سایه ایمان و عمل و تقوا در جایگاه صدق ، در جوار قرب و رحمتت قرار گیریم .
پـروردگـارا! مـا ایمان داریم روز رستاخیز روزى است وحشتناک و براى گناهکاران تلخ و ناگوار، در آن روز تنها امید ما به لطف و کرم تو است .
بـارالهـا! به ما روحى بیدار و عقلى هشیار مرحمت کن تا از سرنوشت پیشینیان درس عبرت گیریم و راهى را که به هلاک آنها انجامید نپیمائیم .
۲۸ بهمن ۹۲ ، ۱۰:۰۷ ذوالفقاری

سلام علیکم

خانم کیانی از شما ممنونم ، از نوشته های بجای شما استفاده کردیم .

خانم نبوی منش این چهار مؤلفه مربوط به آیات غرر است که خواسته شده سوره را بر اساس آن آیات ظبقه بندی کنیم.

سلام به دوستان
من تمامی نظرات رو خوندم و از همگی به دلیل این ظرافت هایی که در طرح سوالات و پاسخ به اون ها  به خرج می دهند واقعا متشکرم.

درباره سوال خواهر عزیزمون خانم ذوالفقاری :
" آیات احکام نوع دوم همان آیات احکام به تفصیل هستند  .
 در توضیحات قسمت  ب  آیه 3و42 را آیات احکام نوع دو م دانسته و در سوره فصلت  این دو  آیه را  "مؤلفه احکام به تفصیل " ذکر کرده است  "

من این طور به نظرم می رسه که آیات احکام نوع دوم همان احکام به تفضیل نیستند.
 احکام به تفضیل از سیر نزول آیات و حقایق صحبت می کنند ولی احکام نوع دوم ، ویژگی ایی از احکام را بیان می کند که در صورت قرار گرفتن در بستر ، آن ویژگی را پیدا می کند.

من فکر می کنم در درس سوره فصلت چون ما انواع احکام رو نمی دونستیم، آیات 3 و 42 رو احکام به تفضیل گرفتیم ولی در این درس که به صورت جزیی تر آیات رو بررسی می کنیم متوجه می شیم که برخی از احکام به تفضیل ها خودشان نوعی احکام اند (احکام نوع دوم) اما یک احکام نسبی اند نه خالص.

مثلا در آیه 3 سوره قمر :  یک حقیقتی باعث شده که آیه ای مانند شق القمر اتفاق افتاده ،وقتی این آیه برای مردم پدیدار شد (نزول یافته)، آن را تکذیب کردند و از هوی نفس شان پیروی کردند، در  ادامه همین آیه که صحبت از بستر  است ، خود اون حقیقت رو بیان کرده و گفته امر الهی باعث نزول این آیه بوده  و در همه جا استقرار داره.

در آیه 42 سوره فصلت نیز بیان شده که  هیچ باطلی به قرآن نازل شده به سوی مردم راه نداره، و این تفضیل به دلیل یک حقیقت والاتر اتفاق افتاده که همان حکیم بودن خداوند است.

نتیجه اینکه : برخی از آیات احکام به تفضیل که خودِ حقیقت احکام نیز در آن ها بیان شده ، جزو آیات احکام نوع دوم هستند که ویژکی احکام را در بستر نزول بیان می کنند



به نظرم یکی از دلایلی که مبحث احکام و تفضیل برای ما سخت شده اینه که این مبحث تا حد زیادی نسبیه ،
و اینکه فکر می کنم نباید یک آیه رو به تنهایی مورد بررسی قرار بدیم، و باید ارتباطش رو با آیات قبل و حتی آیات بعدش در نظر بگیریم.
دلیل اینکه سوالاتی مثل زیر - که سوال خیلی از ماست - پیش می یاد همینه.

2-آیه ی آخر(فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر) احکام نیست؟چرا؟
3-آیه ی 46(بل الساعه موعدهم والساعه ادهی و امر)احکام به تفصیل نیست؟جرا؟
4-آیه ی 49(انا کل شی خلقناه بقدر) احکام یا احکام به تفصیل نیست؟چرا؟

سلام خانم ذوالفقاری
به نظرم می شه با این چهار مولفه سوره رو چید فقط کمی شک دارم و فکر می کنم علاوه بر این چهار تا « امر» هم باشه.
سلام خانم کیانی
ممنون از متنتون. واقعا متن های شما هم از مفهوم و هم از نگارش عالی اند. به خصوص برای ذکر اصل روایات ممنونم.
۳۰ بهمن ۹۲ ، ۰۷:۰۷ ذوالفقاری

سلام بر همه دوستان ، صبح همگی به خیر

 خانم محمدی و خانم احمدیان از  اینکه پاسخ دادید متشکرم .

سلام خانم محمدی جان
راستش فکر نکنم بحث احکام و تفصیل اینقدر ها هم نسبی باشه اما این نکته که آیات رو در قالب سوره و در کنار هم دید به نظرم حرف دقیقیه. 
درباره انواع احکام هم فکر کنم احکام نوع دوم همون احکام به تفصیله. و با هاتون موافقم که تو بعضی درس ها چون بعضی مباحث رو نخونده بودیم همه احکام ها رو از نوع احکام به تفصیل گرفتیم.
بقیه سوالاتتون تخصصیه. فکر نکنم بتونم جواب بدم.
انشاالله به خیر باشید. یا علی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی