یس، حیات بخش دل ها
به نام خدای عزیز رحیم
در ابتدای کلاس ذهنمان را با پرداختن به بحث احکام و انواع تفصیلها نرمش دادیم و با انواع تفصیل ها آشنا شدیم:
1-تفصیل تفریعی که به بیان علت می پردازد.
2-تفصیل تمثیلی و تشریعی که با بیان داستان ها و مثال ها حقیقت را برایمان می گشاید.
3-تفصیل تکوینی که با بیان آیات طبیعی سعی در شناساندن احکام دارد .
4-تفصیل آخرتی که به معاد و زنده شدن مردگان می پردازد.
5-تفصیل بیانی که با استفهام، مخاطب را به فکر فرو برده و حقیقتی را به او منتقل می کند.
اما در این بین دو سوال برایمان ایجاد شد و آن این بود که اِحکام چه فایده ای دارد؟ و تفصیل چرا باید باشد؟
به جواب هایی نیز دست یافتیم: باید اِحکام را بشناسیم تا در شرایط و موقعیت های مختلف مبنای تشخیص داشته باشیم. تفصیل درحقیقت همان احکام است؛ یعنی جلوه حقیقت بالایی (احکام) است در مراتب پایین تر و بسترهای مختلف. بدون تفصیل نمی توان احکام را در زندگی یافت، به این معنی که جاری کردن یک حقیقت در زندگی تفصیلی است برای آن احکام. مثلا حُسن در کلام، همان توحید است در بستر سخن گفتن! با این تعریف می فهمیم که تفصیل از جنس فهم نیست؛ از جنس بستر است. هر چند ممکن است در مسیرش فهم حاصل شود.
مثلا این جمله که «انسان باید همواره دشمنی خود را با دشمنانش نشان دهد» اِحکام است. در زمان دفاع مقدس تفصیل این احکام اسلحه بود و در زمان حال رشد علمی است. همه اینها تفصیلی بر مبارزه با دشمن است در بسترهای مختلف.
ذکر این نکته مهم است که احکام و تفصیل یک موضوع روشی نیست، موضوعی کاملا اعتقادی و توحیدی است. تفصیل به علت وجود مراتب است و خدا جلوه کرده و جلوه اش جلوه کرده و جلوه اش جلوه کرده است تا به ما رسیده است.
در کتاب های آموزش روش های تدبر، تبیین هر روش با ذکر سوره ای انجام شده است. در انتخاب سوره، نزدیک بودن روش به حال و هوا و سیاق سوره لحاظ شده است. درس هشتم کتاب تدبر سوره ای، انواع تفصیل را که به انواع بسترهای وقوع یک حقیقت مربوط است، بیان می دارد. روش کاری که به سوره یس کاملا نزدیک است.
سوره مبارکه یس با قسم به قرآن حکیم شروع می شود؛ یعنی قرآنی که دارای حکم است. خداوند حکیم متناسب با موقعیت های مختلف حکم هایی صادر می کند. سوره یس جواب قسم را ارسال پیامبر قرار داده است، پیامبری که بر صراط مستقیم است و در واقع خودش صراط ساز است. یعنی پیامبر انسانی حکیم است و مبتنی بر محکم، احکامی را ارائه می دهد. این نزول حکمت، رسول و صراط تنها مسیر رسیدن به عزت است.
مسیری که خداوند توسط پیامبر، قرآن و صراط مستقیم بیان کرده است تا بتواند انسان را تکان بدهد و به خودش بیاورد، انذار است. در واقع انذار نقطه آغاز این ماجراست. البته به نظر میرسد بعضی از انسان ها، نسل در نسل در بی توجهی به انذار مسابقه داشته اند! قول خدا هم همیشه درباره آنها تحقق پیدا کرده و این قول خدا حق است. اگر کسی در برابر این انذار غفلت کند، به مرور دریافت انذارش ضعیف تر میشود. به قول سوره یس گوشش سنگین می شود و دیگر حق را نمی شنود. البته غفلت انواع مختلفی دارد؛ بعضی حجاب میآورند، بعضی می شوند غل و زنجیر و دست و پای آدم را می بندند و اما در مقابل کسانی که اهل تبعیت و خشیت هستند، انذار برایشان بشارتی می شود بر مغفرت و اجر کریم.
همه تفاوت این دو دسته در ذکر و غفلت است. وقتی شخصی در موقعیتی می داند کاری بد است و انجامش نمی دهد، همان برایش می شود ذکر. شخص دیگری با علم به بد بودن این کار انجامش می دهد و برای خودش بد بودن کار را توجیه می کند و همین منجر به غفلت او می شود. انسان تا وقتی انذار را نپذیرفته به حیات نرسیده و در واقع مرده است. پذیرش انذار، حیات را در انسان ایجاد می کند.
پی نوشت:
1-خدایا یاری مان کن حق پذیر باشیم و با شناخت رسولی که تو برایمان فرستادی محکم ها را تشخیص دهیم و در هر موقعیت خاشعانه از آنها تبعیت کنیم.
2-شاید ما خود را در فهم احکام و تفصیل عاجز ببینیم ولی خداوند «عزیز» همواره امیدوار است تا ما با این مسیر آشنا شویم. فهم این نکته خودش امید ساز است برای تلاش هر چه بیشتر.
3-در پایان لازم است یادآور شویم مشتاقانه پذیرای گزارش ها، سوره نوشت ها و حتی گزاره های دوستان پیرامون جلسات گردان هستیم!
یا علی