به حرمت پایداری
هوالحق
در این جلسه از گردان محمد رسول الله توفیق شد به بهانه تمرین کشف احکام و تفصیل سوره های قرآن بنشینیم سر سفره ی سوره ی مبارکه ی رعد!
طبق الگوی ارائه شده در درس سوره فصلت در پنج گام به غرض سوره ی مبارکه ی رعد نزدیک شدیم:
گام اول: مشخص کردن موضوعات هر یک از آیات
گام دوم:جمع بین موضوعات مشابه و دسته بندی آیات بر اساس قرابت موضوعی
گام سوم: جمع بین دسته های مشابه تحت یک موضوع کلی تر
گام چهارم:جدا کردن مولفه های احکام به تفصیل و آیات تفصیلش
گام پنجم:مشخص کردن احکامِ احکام های سوره و نزدیک شدن به غرض سوره
در محضر این سوره مبارک، دریافتیم جان کلام سوره ، صبر است . سوره ی رعد برایمان از اولوالاباب گفت. همانانی که صبرشان آنان را از سایرین متمایز کرد. همانانی که نگاهشان همواره به قرآن بود. نگاهی که برایشان حیات و توجه و حلاوت تولید می کرد.و همه ی حسهای زندگیشان بر اساس همین کتاب شکل می گیرد.
اولوالالباب با قران گریه می کنند. با قرآن می خندند، با قرآن دوست می یابند و با قرآن دشمن هایشان را می شناسند!
کمی که از زاویه ی نگاه این سوره در رفتار اولوالالباب دقیق تر شدیم آنها را مجهز به ده صفت یافتیم:
1-وفای به عهد
-2عدم تاخیر در کار خیر
3-پرهیز از گناه
4-پاسخ بدی با نیکی
5-خوف از روز حساب
6-پایداری
7-انجام امور برای ابتغاء وجه حق
8-توجه به نماز و ارتباط با خدا
9-انفاق و در نتیجه پر کردن چاله های اجتماعی
10-کارهایشان آکنده از حسن است.
این ده صفت در وجودشان ظرفیتی ایجاد کرده برای صبر و یا صبر در وجودشان ظرفیتی ایجاد نموده است برای این همه حسن. در واقع همه ی صفاتشان در صبرشان خلاصه می شود. کتاب را به ذکر تبدیل می کنند؛ اقبال ها و ادبار ها یشان بر اساس همین ذکر است و با همین ذکر به اطمینان میرسند. به نتیجه رسیدن همه ی این مولفه ها به حرمت پایداری اولوالباب در مسیر است.
در نتیجه به توجه در سوره دریافتیم از جمله آیات احکام سوره، آیه ی 19است و آیات 20 تا 24 تفصیلی است برای اوالالباب .
خدایا کمکمان کن به برکت حضور در گردان محمد رسول الله یاد بگیریم بی فاصله از قرآن زندگی کنیم و قرآن برایمان به ذکری عملی و دائمی در زندگی تبدیل شود. ذکری که با تکیه بر آن در مسیری که تو می پسندی پایدار باشیم.آمین
با لحن آقای چیتچیان خوانده شود!
دعاهای مفاتیح را اگر نگاه کرده باشید،بعضی از ذکرها را به تعداد مشخصی باید بگویید برخی از ذکر ها را اما باید تا آنجا که نفستان ادامه پیدا می کند تکرار کنید...یعنی آنقدر بگویید یارب یارب یارب یارب یارب یارب یارب یارب یارب یارب یارب یارب یارب یارب یارب یارب یارب...در حال گفتن آخرین ذکرها که هستید با خودتان فکر می کنید این آخریست یا بعدی را هم میتوانید بگویید!؟!...وقتی بعدی را می گویید میفهمید که می توانستید آنرا بگویید...و این ماجرا آنقدر ادامه دارد تا اینکه از نفس بیفتید یعنی تا قبل از آن(از نفس افتادن!)به تصور اینکه این ماجرا ادامه پیدا می کند یا نه نمیتوانید ذکر گفتنتان را قطع کنید!...
حالا حساب خیلی از کارهای زندگی هم همینطور است...همین برنامه هایی مثل گردان...وقت هایی می رسد که نمی دانید میتوانید ادامه بدهید یا نه!؟...آیا این آخرین جلسه است یا باز هم ادامه پیدا می کند!؟...حسابی نفس کم می آورید...شاید اینجا پایان خط گردان باشد...اما یادمان باشد که به تصور اینها نمی توان دست از کار کشید...مبارزه تا آنجا ادامه دارد که دیگر نفسی نباشد...پس به تصور اینکه کار سخت شده یا اینکه آیا درست می شود یا نه نمیتوان دست از این مسیر کشید...این قانون تمام زندگیست و گردان جای بسیار خوبیست برای تمرین این قانون...یا رب یا رب یا رب یا رب یا رب یا رب یا رب یا رب یا رب یا رب یا رب یا رب یا رب یا رب یا رب یا رب یا رب یا رب.....